بزرگترین مجموعه سخنان کوتاه و فلسفی با تاکید بر : FRIEDRICH VILHELM NIETZSCHE
**************************************/OMID AZIMI Private WEB Www.TOJIH.Lxb.ir

باور کنید کسانی که به  تفکرات  بنده اشکال گرفته اند حتی اصول و فروع دینشون رو نمیدونستند :-)

اصول و فروع دین

 

اصول دین ، پایه‌های اعتقادی  دین است که نخست باید به آن‌ها ایمان آورد و سپس به فروعی که از آن بر خواسته ‌است پای ‌بند بود. اصول دین مربوط به اعتقاد است و فروع دین مربوط به عمل. اصول دین، توحید، نبوت و معاد، و برای شیعه عدل و امامت نیز اضافه می گردد که پایه‌های اعتقادی ادیان را شامل می‌شود؛ و در زبان‌ها، زمان‌ها و اقوام مختلف صور متفاوتی به خود گرفته‌است     ، به تعبیری می‏توان گفت که درخت دین 5 ریشه(اصول دین) و 10 شاخه (فروع دین) دارد.

 

اصول دین:

 

1ـ توحید:

به معنای یگانگی خداوند متعال است.

 

2ـ عدل:

به معنای آن است که افعال خداوند متعال از سر دادگری و شایستگی است و به هیچ کس ستم نمی‌کند و هر چیزی را در جای خویش نگه می‌دارد و با هر موجودی، چنانکه شایسته‌است رفتار می‌کند.

 

3ـ نبوت:

به معنای پیامبری حضرت محمد بن عبدالله (ص) و دیگر پیامبران الهی است.

 

 

4ـ امامت:

بدین معنا که پس از پیامبر اسلام دوازده امام معصوم منصب خلافت و امامت را بر عهده دارند و آنان منصوب خداوند متعال‌اند

 

5ـ معاد :

به معنای آن است که روزی همه مکلفان برای بازخواست و حساب در پیشگاه الهی گرد هم می‌آیند و هر کس به پاداش و کیفر خویش می‌رسد.

 

 







 

فروع دین:

در اصطلاح دین اسلام فروع را بر مسائلی اطلاق می‌کنند که به عمل و عبادات مربوط است. بطور کلی احکام شرعی اسلام یا متعلق به عمل و طاعت است یا متعلق به معرفت و اعتقاد، قسمت اول را احکام فرعی یا عملی و قسمت دوم را احکام اصلی یا اعتقادی می‌گویند.

فروع دین منحصر به تعداد خاصی نیست و طبق تعریف آن شامل تمام احکام عملی متناسب با اصول می‌شود.

 

۱۰ مورد از مهمترین فروع دین عبارتند از: نماز ـ روزه ـ حج ـ زکات ـ خمس ـ جهاد ـ امر به معروف ـ نهی از منکر ـ تولی ـ تبری

 

شخص مکلف در دین اسلام برای عمل به فروع دین یا باید:

  • به درجه اجتهاد رسیده باشد و طبق فتوای خود عمل کند (واژه مجتهد از کلمه «اجتهاد» مشتق شده‌است. اجتهاد در لغت به معنای تلاش و کوشش است، اما مقصود از آن در اصطلاح اسلامی، بذل جهد و کوشش برای استنباط احکام شرعی فرعی از منابع فقه اسلامی است. منابع فقه اسلامی عبارتند از:قرآن، سنت، عقل و اجماع)
  • و یا طریقه‏ی احتیاط را پیش بگیرد.
  • و یا از مجتهد تقلید کند. (تقلید به معنی پیروی و دنباله روی کردن است. در مباحث دینی، تقلید در اصول دین جایز نمی‌باشد و باید با تحقیق به آنها رسید.ولی در احکام اغلب اوقات باید از شخص متخصص که به او مجتهد یا مرجع تقلید می‌گویند تقلید نمود)

 





 

شرح بیشتر فروع دین :

1ـ نماز :

 

از عبادت‌های مسلمانان است . واژهٔ نماز معادل عربی صلاة یا صلوة است.

نماز در نزد در نزد شیعیان یکی از فروع دهگانهٔ دین است. نمازهایی که بر هر مسلمان، در هر شبانه‌روز، واجب است عبارت‌اند از: نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا. البته غیر از این نمازها، نمازهای واجب دیگری هم هست که در ذیل تا حدودی توضیح داده شده است.

نمازهای واجب

نمازهای یومیّه (روزانه)  : بر مسلمانان واجب است که روزی ۵ بار نماز بخوانند؛ کودکان، بیماران روانی و زنان در دوره عادت ماهانه از خواندن این نمازها معاف هستند. این نمازهای پنجگانه عبارت‌اند از:

نماز صبح (نماز فجر، نماز دوگانه):از سپیده دم تا طلوع آفتاب؛ این نماز دو رکعت است.

نماز ظهر (نماز پیشین): هنگامی که خورشید در وسط آسمان قرار گیرد تا زمان عصر؛ این نماز چهار رکعت است.

نماز عصر (نماز دیگر): بعد از زمان ظهر تا زمان غروب خورشید؛ این نماز چهار رکعت است.

نماز مغرب (نماز شام): از زمان غروب خورشید تا زمان عشا؛ این نماز سه رکعت است.

نماز عشاء (نماز خفتن): از زمانی که شفق سرخ رنگ آفتاب ناپدید شود تا نیمه شب؛ این نماز چهار رکعت است.

شیعیان معتقدند که بلافاصله پس از خواندن نماز ظهر می‌توان نماز عصر و بلافاصله پس از نماز مغرب، می‌توان نماز عشا را تا نیمه شب خواند.

مسلمانان اعتقاد دارند که چنانچه کسی نتواند نماز را در وقت آن بخواند، باید آن را پس از پایان وقت بخواند. چنین نمازی را نماز قضا می‌گویند.

نماز طواف واجب خانه خدا (در مسجدالحرام) : پس از هفت دور چرخیدن به دور کعبه، یک نماز دورکعتی به نام نماز طواف خوانده می‌شود.

نماز میّت : نماز میت، بر مرده گزارده می‌شود. این نماز نیاز به وضو و غسل و غیره ندارد و با کفش می‌توان آن را انجام داد. معمولاً در مسجدالحرام پس از هر نماز یومیّه از نمازگزاران دعوت می‌شود که برای مرده یا مردگانی نماز بخوانند.

نماز قضای پدر و مادر : کسی که در زندگی خود برخی از نمازهایش را به جا نیاورده، باید پسر بزرگترش آن نمازها را نماز قضا کند که جزئیات آن در کتاب‌های دینی نوشته شده است.

نماز نافله‌ای که به علت نذر یا عهد یا قسم واجب شده است : نماز نافله به خودی خود واجب نیست و  مستحب است ولی مثلاً اگر کسی نذر کند (تصمیم بگیرد) که اگر بیماریم معالجه شود، نماز نافله خواهم خواند و بیماریش معالجه شود، نماز نافله بر او واجب می‌شود که جزئیات این موضوع در کتابهای دینی ذکر شده است.

 

 



 

2ـ روزه:

 

در اسلام عبادتی است که انسان برای انجام فرمان خدا از اذان صبح تا اذان مغرب از چیزهایی که روزه را باطل می‌کند خودداری نماید.

آیه ۱۸۲ بقره امر به روزه می‌کند و ظاهراً در رمضان سال دوم پس از هجرت فرو فرستاده شده‌است. در اسلام روزه در ماه رمضان ماه نهم تقویم قمری بر مسلمانان واجب شده‌است و حکم آن در آیات ۱۸۲ تا ۱۸۷ سوره بقره آمده‌است که در آن خداوند می‌گوید:«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، روزه بر شما واجب شده همانطور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود، شاید با تقوا شویدمحمد حسین طباطبایی در تفسیر المیزان در این باره می‌گوید: «در خصوص روزه برگشتن آثار اطاعت در انسان را در جمله «شاید با تقوا شوید» بیان کرده‌است و می‌گوید فایده روزه تقوا است. و آن خود سودی است که عاید خود شما می‌شود. و هر که بخواهد به عالم طهارت و رفعت متصل شود و به مقام بلند کمال و روحانیت ارتقاء یابد، اولین چیزی که لازم است بدان ملتزم شود این است که از افسار گسیختگی خود جلوگیری کند و بدون هیچ قید و شرطی سرگرم لذت‌های جسمی و شهوات بدنی نباشد. و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگی مادی را هدف بپندارد. و سخن کوتاه اینکه از هر چیزی که او را از خداوند مشغول می‌دارد بپرهیزد. و این تقوایی که قرآن به آن اشاره می‌کند ، تنها از راه روزه و خودداری از شهوات بدست می‌آید. و این خودداری از شهوات عبارتست از خودداری از شهوت شکم از خوردن و آشامیدن و شهوت جنسی. و اگر مدتی از این سه چیز پرهیز کنند به تدریج نیروی خویشتن داری از گناهان در آنان قوت می‌یابد و نیز به تدریج بر اراده خود مسلط می‌شوند و آن وقت در برابر هر گناهی عنان اختیار از کف نمی‌دهند و در تقرب به خداوند متعال دچار سستی نمی‌گردند . روزه در اسلام یکی از فروع عبادی بشمار می‌آید.در حدیثی از امام جعفر صادق (ع) علت تشریع روزه برابری میان فقرا و اغنیاست.

 

 



 

 3ـ خمس :

 

لغت عربی است و به معنای یک پنجم می باشد . خمس ، یکی از انواع مالیات‌های اسلامی است که شیعیان بدان معتقدند و به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیه مالی حکومت اسلامی وضع شده است.

به اعتقاد شیعیان هر مالی که یک سال بدون استفاده قرار گیرد و غنیمت جنگی و چند مورد دیگر خمس به آن تعلق می گیرد و دادن خمس واجب است.

طبق اعتقاد شیعه، خمس به دو سهم تقسیم می‌شود که یکی سهم سادات فقیر، یتیم و در راه درمانده‌است و دیگری سهم امام زمان که هر دو سهم باید به مرجع تقلید یا نمایندهٔ وی داده شود، مگر آن که از ایشان اجازه گرفته و در راهی مصرف شود که آن‌ها اجازه می‌دهند.

خمس بر هفت چیز تعلق می گیرد:

اول:آن چیزی است که در جنگ از کفّار گرفته می شود، منقول باشد یا غیر منقول.

دوم:معادن

سوم:گنج

چهارم:هرچه با غواصی از دریا خارج شود، مثل جواهر و در اگر قیمتش یک دینار به بالا باشد.

پنجم:آن چه از هزینه سالانه شخص و نفقه خوارانش سرافتد.

ششم:هرگاه شخص، زمینی را از مسلمانی بخرد، خمس بر آن واجب است و بر اساس آن چه در مدارک گفته است مراد زمین آماده شده برای زراعت است.

هفتم:هر گاه حلال با حرام مختلط شده باشد و قابل تمیز نباشد.

 

 



 

 4 ـ زکات :

از دستورات اسلامیست و در مورد چیزهایی وضع شده که انسان آنها را با کمک طبیعت به وجود می‌آورد، آن هم طبیعت سهل و ساده؛ یعنی انسان به نسبت کار کمی انجام می‌دهد و طبیعت کار بیشتر را انجام می‌دهد و محصول را مفت و رایگان در اختیار انسان می‌گذارد.

مثلاً گندم که انسان بوجود می‌آورد در قسمت کمی، فکر و عمل او دخالت دارد و قسمت بیشتر فعالیت طبیعت است. ازاینرو اسلام به انسان می‌گوید اینجا که از سخاوت طبیعت استفاده می‌کنی مقداری از آن را باید در راههای دیگر بدهی اینجا اگر چیزی با زکات قابل قیاس باشد موارد دیگر مثل برنج است: چرا گندم باید زکات داشته باشد و برنج نداشته باشد؟

این مساله در سابق هم مطرح بوده‌است در جواب گفته‌اند آن سادگی در موارد زکات هست در برنج نیست یعنی به آن سادگی که گندم به دست می‌آید برنج به دست نمی‌آید و زحمت زیادی می‌خواهد و زکات در واقع به این علت است که یک مقدار از چیزی را که طبیعت رایگان در اختیار انسان قرار می‌دهد به دیگران بدهد.

 

 

 

 

5ـ حَجّ :

یکی از مهم‌ترین فروع دین اسلام است. مسلمانان با داشتن شرایطی به شرح زیر ، مکلف‌اند در دهه اول ماه ذی‌الحجه به مسجد الحرام در شهر مکه در عربستان سعودی رفته و مجموعه‌ای از اعمال نیایشی را به‌جا آورند.

شرایط حج :

بالغ باشد.

عاقل و آزاد باشد.

بخاطر حجّ مجبور نشود كار حرامى انجام دهد يا عمل واجبى را كه از حجّ مهمتر است ترك كند.

مستطيع باشد.

شرایط مستطیع شدن :

اول : وسیله سفر و توشه راه و چيزهايى كه بر حسب حالش در سفر به آن محتاج است برایش فراهم باشد.

دوم : سلامت مزاج و توانايى آن را داشته باشد كه بتواند حج را بجا آورد.

سوم : در راه، مانعى از رفتن نباشد و اگر راه بسته است يا انسان بترسد كه در راه حج جان او به خطر می افتد، حجّ بر او واجب نيست ؛  ولى اگر  از  راه ديگرى بتواند برود که مشکل یاد شده را نداشته باشد ، اگر چه  دور تر  باشد ،   در صورتى كه مشقّت زياد نداشته باشد  و  خيلى غير متعارف نباشد، بايد از آن راه برود.

چهارم : بقدر بجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد.

پنجم: مخارج كسانى را كه خرجى آنان بر  او  واجب است  مثل زن  و بچّه و مخارج كسانى را كه مردم خرجى دادن به آنهارا لازم مى دانند،داشته باشد.

ششم : بعد از برگشتن از حج ،  كسب يا  زراعت يا عايدى ملك يا راه ديگرى براى معاش خود داشته باشد كه مجبور نشود بزحمت زندگى كند.

 

 

 

6ـ جهاد :

یکی از مفاهیم دین اسلام است.واژه جهاد از ریشه «ج – ه - د» به معنی کوشش و مبارزه و فعالیت است. این کوشش و مبارزه می‌تواند در عرصه‌های گوناگونی صورت گیرد از جمله کوشش در مبارزه با امیال درونی(جهاد اکبر) یا کوشش و مبارزه در راه دفاع از دین اسلام یا گسترش قلمرو اسلام (جهاد اصغر)

جهاد یکی از فروع دین و از واجبات اسلامی است. کلمهٔ جهاد حدود ۱۰۸ بار در قرآن آمده‌است و خداوند کسانی را که در راه او جهاد می‌کنند دوست دارد.

در اسلام برترین جهاد، جهاد با نفس است، که در حدیث معروف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جهاد اکبر خوانده شده یعنى برتر از جهاد با دشمن که جهاد اصغر نام دارد، اصولا تا جهاد اکبر به معنى واقعى در انسان پیاده نشود در جهاد با دشمن پیروز نخواهد شد. در قرآن کریم صحنه هاى مختلفى از میدان جهاد اکبر رابطه با پیامبران و سایر اولیاى خدا ترسیم شده است، که سرگذشت یوسف و داستان عشق آتشین همسر عزیز مصر یکى از مهمترین آنها است. رسول الله (ص): «المجاهد من جاهد نفسه فی الله»؛ (مجاهد کسی است که برای خدا با نفس خود مبارزه کند.) در حدیث معراج خطاب به پیامبر اکرم (ص) آمده است: «مردم یک بار می میرند، ولی نیکوکاران و آخرت گرایان بر اثر مبارزه با نفسهایشان و مخالفت با خواهشهای درونی شان و ستیز با شیطانی که در رگهایشان جاری است روزی هفتاد بار می میرند.» آن دژ در درون خود انسان است، نفس انسان است.



 

 

سخنان کوتاه فلسفی و ارزشمند"نیچه"امید عظیمی,

BY امید عظیمی_OMID AZIMI

دجال از نگاهی دیگر

فتنه «دجال» در روايات ما به عنوان يكي از فتنه‌هاي قبل از ظهور حضرت امام مهدي(ع) شمرده شده است. هرچند در پي پرسش‌هاي گوناگوني كه درباره مشخصات امامان معصوم(ع) پرسيده شده، ايشان به بيان ويژگي‌هايي از دجال پرداخته‌اند. اما اين موضوع هم چنان در دوران ما، در هاله‌اي از ابهام قرار دارد.

گروهي دجال را با وجود ويژگي‌هاي عجيب و غريبي كه در روايات براي آن برشمرده شده است، موجودي واقعي مي‌دانند كه در آخرالزمان ظاهر شده و به فريبكاري مي‌پردازد و گروهي به دليل همين ويژگي‌ها دجال را موجودي نمادين دانسته و معتقدند روايات در مورد او بيشتر به زبان استعاره سخن گفته‌اند.
بي‌آن‌كه بخواهيم در اين مجال اندك به قضاوت در مورد ديدگاه ياد شده بپردازيم در اين جا به نمونه‌اي از ديدگاه دوم اشاره مي‌كنيم. إن شاءالله در آينده در اين زمينه بيشتر سخن خواهيم گفت.

در روايات اهل بيت(ع) آمده است كه در آخر زمان انساني مي‌آيد با مشخصات زير:
1. يك چشم دارد.
2. يك چشم او در وسط پيشاني اوست.
3. يك چشم او كه در وسط پيشاني اوست مثل ستاره مي‌درخشد.
4. اين انسان به نام «دجال» مشخص شده است. اين انسان سوار بر خري است كه چنين توصيف شده است:
 بين دو گوش او يك ميل راه است.
 داخل درياها مي‌شود.
 زمين زير پاي او در هم نورديده مي‌شود.
 جلوي او دود و آتش است.
 پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان مي‌بينند.
 از سر هر موي او سازي بلند است.
 خرما دفع مي‌كند.
 اغلب طرفدارانش از يهوديان و زنازادگان هستند.
 مردم در زمان او به دو دسته تقسيم مي‌شوند: عده‌اي براي دين خود عزادارند و عده‌اي براي دنياي خود.

نظريه

به عنوان يك نظريه كه احتمال صحت و يا رد آن وجود دارد، مي‌توانيم حدس بزنيم كه شايد معصومين(ع) خواسته‌اند با زبان اشاره از فاصله‌اي كه حدود هزار و چهارصد سال حقايقي را با ما در ميان بگذارند و توجه ما را به عمق واقعياتي كه در زمان ما رخ داده است جلب كنند. بر اساس اين احتمال مي‌توان تعابير زير را در نظر داشت:
 

1. انسان يك چشم

انسان در تاريخ هميشه دو چشم داشته است: چشم طبيعت‌بين و چشم حقيقت‌بين؛ يك چشمي كه با آن دنيا را مي‌ديده و ديگري چشمي كه با آن خدا را مي‌ديده است. تعبير «انسان يك چشم» اشاره به پيدايش انسان مادي و ماترياليست است كه تنها يك چشم دارد: چشم طبيعت‌بين او تصور مي‌كند كه جز طبيعت هيچ چيز حقيقت و واقعيت ندارد.

2. يك چشم در وسط پيشاني اوست

صورت انسان متقارن خلق شده است و انسان، عيب و نقص صورت خود را از لحاظ قانون تقارن ارزيابي مي‌كند: يك دهان روي خط تقارن ولي دو گوش در دو سوي خط تقارن با فاصلة مساوي. مي‌فرمايند اين چشم انسان يك‌چشمي و يك بعدي در وسط پيشاني اوست. يعني روي خط تقارن صورت اوست و تقارن صورت او با يك چشم به هم نخورده است. در نتيجه، احساس نياز به چشم دوم نمي‌كند. و اين واقعيتي است كه با آن روبه‌رو بوده‌ايم. ماترياليست‌ها و مخصوصاً كمونيست‌ها فلسفة خود را فلسفة علمي مي‌ناميدند و آن را علم محض مي‌دانستند و كساني كه به ماوراءالطبيعه معتقد بودند را عقب مانده و مرتجع و واپسگرا مي‌نامند و هيچ‌گونه احساس نقص در سيماي شخصيت خود نمي‌كردند.

3. يك چشم او مثل ستاره مي‌درخشد

از زمان بطلميوس تا زمان انتشار كتاب مرايا توسط ابن هيثم، تصور عمومي بر اين بود كه نور از چشم انسان بر اشيا مي‌تابد و در پرتو نور چشم، اشيا ديده مي‌شوند. ابن هيثم براي اولين بار طرز كار چشم را كشف كرد و قوانين تابش و بازتاب نور را مطرح نمود و اتاق تاريك و عدسي را اختراع كرد. ولي از همان زمان اصطلاح «نور چشم» در ادبيات باقي ماند و اصطلاحاً به چشم قوي، «چشم پرنور» گفته شد و اين اصطلاح هنوز هم وجود دارد و كسي كه چشم او ضعيف شده اصطلاحاً مي‌گويند نور چشم او كم شده است. تعبير درخشش چشم انسان يك چشمي مثل ستاره اشاره به قوت چشم طبيعت‌بين اين انسان است و ما امروز شاهد آن نيز هستيم. چشم طبيعت‌بين انسان ماترياليست تا اندازه‌اي قوي شده كه مي‌تواند از اتم تا سوپر كهكشان‌ها را ببيند و توصيف كند.

4. سوار بر خري است كه ...

خر، مركب و مركب وسيلة رسيدن از مبدأ به مقصد است. از بين همة مركب‌هاي جاندار آن‌كه به «ماشين» شبيه‌تر است خر است، زيرا خر از برقرار كردن يك رابطة عاطفي با راكب خود عاجز است و ماشين نيز دقيقاً همين‌طور است.

5. بين دو گوش خر او يك ميل راه است

گوش، مركز شنوايي است و يك ميل در اين جا يك عدد كامل است و اشاره به فاصلة زياد دارد. امروز ماشين امكان ايجاد شنوايي با فواصل طولاني را فراهم آورده است.

6،7. داخل درياها مي‌شود و زمين زير پاي او درهم نورديده مي‌شود

اين امر، اشاره به امكاناتي است كه ماشين امروز براي بشر فراهم آورده است.
 

8. جلوي او دود و آتش است

انسان ماترياليست سوار بر خر تكنولوژي با اسلحة آتشين وارد جهان اسلام و ساير نقاط جهان شد و بدين وسيله سلطة خود را گسترش داد. به همين دليل مي‌فرمايند در پيش روي او دود و آتش است.
 

9. پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان مي‌بينند

نفرموده‌اند پشت سرش نان است بلكه فرموده‌اند پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان مي‌بينند. اشاره به مدرنيزاسيون، وعدة زندگي بهتر و رفاه بيشتر است كه در همة كشورهاي استعمارزده داده شد، ولي هيچ كس از ميان استعمارزده‌ها به زندگي بهتر و رفاه بيشتر به طور واقعي نرسيد.

10. از سر هر موي او سازي بلند است

بهترين تعبير براي تشريح ارتباطات بين‌المللي در جهان امروز همين تعبير است. هر موي يك جانور، يك سيستم مستقل است. مي‌توان يك موي را كند در حالي كه بقية آن‌ها بر سر جاي خود باقي بمانند ولي همة «مو»ها از يك خون تغذيه و از آن طريق رشد و نمو پيدا مي‌كنند.
هر يك از وسايل ارتباطي در جهان امروز از نظر حقوقي يك سيستم مستقل هستند؛ نظير روزنامة جنگ پاكستان و يا خبرگزاري سودان و... ولي همة آن‌ها از يك خون كه همان جريان انحصاري خبررساني بين‌المللي است تغذيه مي‌شوند و اين جريان به وسيله چهار خبرگزاري سه كشور غربي از جناح پروتستان ـ يهودي ـ انگلوساكسون دنياي مسيحيت كه فاتح جنگ جهاني دومند اداره مي‌شود. اين چهار خبرگزاري روزانه چهل ميليون كلمه خبر به سراسر چهان مخابره مي‌كنند.

11. خرما دفع مي‌كند

دفع خرما اشاره به توليدات ماشيني است. از ميان همه ميوه‌ها خرما شبيه‌تر به كالاي بسته‌بندي شده است يك زرورق بر رو و در داخل آن مواد غذايي و همه تقريباً اندازة هم.

12. اغلب طرفدارانش يهوديان و زنازادگانند

ظاهراً روشن است و اشاره به مسئله صهيونيسم و فروپاشي خانواده در غرب و افزايش زنازادگاني دارد كه عملاً گردانندگان چرخ‌هاي تكنوكراسي جهاني‌اند.
شگفت‌انگيز است در صدر اسلام نيز زنازادگان در پيشبرد اهداف ارتجاع عرب نقش مهمي داشته‌اند، نظير عمروعاص و زياد ابن ابيه...

13. مردم در زمان او به دو دسته تقسيم مي‌شوند عده‌اي براي دين و عده‌اي براي دنياي خود عزا دارند

اين امر، اشاره به نهضت‌هاي ضداستعماري است كه با شعارهاي ديني و يا بعضاً شعارهاي مادي (نظير نان، مسكن و...) به وجود آمدند.

14. دجال در لغت به معني بسيار فريبنده است .


نگرشی کاملتر

يکي از علائم ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) که در برخي روايات از علائم حتمي شمرده شده ، خروج شخصي به نام «دجال» است . او يک طاغوت بسيار حيله گر است و عده بسياري را با خود همراه مي کند.

 

دجال در لغت:

دَجَل به معناي روكش نمودن يك شئ است كه باطن آن كم‌ارزش باشد ولي روي‌ آن را  زرق و برق داده يا طلاكاري كنند بنابراين وقتي دجال را براي كسي بكار مي‌برند يعني‌ آن شخص منافق، دروغگو و فريبنده است[1] البته معاني متعددي كه گاه به ده معنا مي‌رسد براي اين واژه ذكر شده است، كه به عنوان نمونه به يكي از آنها اشاره شد.

او چشم راست ندارد ، و چشم ديگرش در پيشاني اوست ، و مانند ستاره صبح مي درخشد، چيزي در چشم اوست که گويي آميخته به خون است. وي در يک قحطي سختي مي آيد .

 

 

پيشينة دجال:

تاريخچه دجال به قبل از اسلام برمي‌گردد در كتاب انجيل نام دجال نيز به ميان آمده است از آيات انجيل استفاده مي‌شود كه دجال به معناي دروغگو و گمراه كننده است و چنين استفاده مي‌شود كه داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بين نصاري شايع بوده و در انتظار خروجش بوده‌اند[2] در اسلام نيز سخن از دجال به ميان آمده است و رواياتي در اين موضوع از فريقين (سني وشيعه) وارد شده است، كه روايات اهل سنت در اين باب به مراتب بيشتر از رواياتي است كه در منابع شيعه موجود مي‌باشد و اكثر روايات شيعه نيز در اين موضوع برگرفته شده از منابع حديثي اهل سنت مي‌باشد.

 

حتمي بودن خروج او :

حضرت علي (عليه السلام) از پيامبر اکرم (ص) نقل مي کند که فرمود:«پيش از قيامت ده امر حتمي واقع مي شود ، که خروج سفياني و دجال از امور حتميه اي است که اتفاق مي افتد.

روايات اهل سنت در اين باب به مراتب بيشتر از رواياتي است كه در منابع شيعه موجود مي‌باشد و اكثر روايات شيعه نيز در اين موضوع برگرفته شده از منابع حديثي اهل سنت مي‌باشد

 

نام و نسب او :

عده اي گويند که نام دجال؛ صائد بن صيد يا ابن صياد است ،و برخي مخالف اين امر هستند در لغت دجال به معني کذاب (بسيار دروغ گو) است، و فعل آن را به معني «آب طلا و آب نقره دادن» دانسته اند. دجال را در زبان هاي انگليسي و فرانسه،«آنتي کريست» ناميده اند که به معني دشمن و ضد مسيح است.

 

 

خصوصيات فردي او :

حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد: «او چشم راست ندارد ، و چشم ديگرش در پيشاني اوست ، و مانند ستاره صبح مي درخشد، چيزي در چشم اوست که گويي آميخته به خون است. وي در يک قحطي سختي مي آيد ، و بر الاغ سفيدي سوار است»

در صحيح مسلم در کلام رسول خدا (ص) دجال چنين توصيف شده است:«او مردي چاق، سرخ روي ، با موي سر مجعد و اعور (چپ چشم) است ،چشمش همچون دانه انگوري است که بر روي آب قرار گرفته باشد»

 

عقيده او :

اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي فرمايد:«او با صداي بلندي فرياد مي زند که بين مشرق و مغرب ، صدايش را جن و انس و شيطان مي شنوند (ممکن است اين عمل به وسيله رسانه هاي موجود از قبيل ماهواره ، اينترنت و شبکه هاي راديويي صورت بگيرد) و مي گويد: اي دوستان من! به سوي من آييد. من هستم کسي که آفريده است؟ پس استوار ساخته و مقرر کرده و هدايت نموده است. (و مردم را به شرک فرا مي خواند) و  مي گويد (انا ربکم الاعلي يعني: من پروردگار برتر شما هستم).

او مردي چاق، سرخ روي ، با موي سر مجعد و اعور (چپ چشم) است ،چشمش همچون دانه انگوري است که بر روي آب قرار گرفته باشد

 

مکان خروج :

اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايند:«او از شهري(در آن سوي ماوراء النهرين) و قريه اي که معروف به «يهوديه» است بيرون مي آيد» و در روايات ديگر مكانهاي مختلفي برايش نقل شده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان

 

 

مرگ او :

رسول خدا (ص) مي فرمايند:«دجال در امت من بيرون مي شود در چهل روز ، پس خداوند عيسي بن مريم را مأمور مي کند، او را طلب مي کند و از بين مي برد. و حضرت علي (عليه السلام) ضمن يک خطبه طولاني فرمود:«مهدي (عليه السلام) با يارانش از مکه به بيت المقدس مي آيند، و در آن مکان بين آن حضرت با دجال و ارتش او، جنگ واقع مي شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست مي خورند ، به طوري که از اول تا آخر آنها به هلاکت مي رسند و دنيا آباد مي شود و حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عدالت و قسط را در جهان به پا مي دارد، و طبق روايتي آن حضرت، دجال را در کناسه کوفه به دار مي زند.

هر مؤمني که دجال را ببيند، آب دهان خود را بر روي او بيندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نمايد

بعضي از علما چون شيخ صدوق(ره) با استناد به پاره اي از روايات از جمله روايت اميرالمومنين معتقدند که غرض و هدف الهي ، بر اين تعلق گرفته است که دجال زنده باشد و کسي نتواند او را بکشد.

مرحوم محدث قمي (رحمه الله) مي  گويد: در روايت ابو امامه است که رسول خدا (ص) فرمودند: «هر مؤمني که دجال را ببيند، آب دهان خود را بر روي او بيندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نمايد، و ميان او و لشکر قائم (عليه السلام) جنگ واقع شود و بالاخره آن ملعون به دست مبارک حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) يا به دست عيسي بن مريم (عليه السلام) کشته شود.

البته عقيده شيعه بر اين است که امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است که دجال را مي کشد نه حضرت عيسي(عليه السلام)

 

نتيجه گيري

باتوجه به خصوصياتي که ذکر شد و در بعضي موارد با هم اختلاف دارند، بعضي از جمله مرحوم صدر [*] معتقدند: همان گونه که از ريشه لغت دجال از يک سو و از منابع حديث از سوي ديگر استفاده مي شود، دجال منحصر به فرد معيني نيست ، بلکه عنواني است کلي براي افراد پر تزوير و حيله گر که براي کشيدن توده هاي مردم به دنبال خود از هر وسيله اي استفاده مي کنند، اما حقيقت اين است که اين حرف وجاهت علمي ندارد و با فرمايشات معصومين (عليهم السلام) سازگار نيست، چنانکه در ابتداي کلام گذشت و پيامبر اکرم (ص) نيز فرموده اند:«هر پيامبري بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت و من نيز شما را بر حذر مي دارم، پس دجال آن بوده که از ابتداي تاريخ مردمان را از فتنه اي او بيم مي داده اند و چنانچه کسي اشکال کند ، که اخبار مربوط به دجال ، اخبار آحاد و خبر واحد بوده و خبر واحد از اعتبار کافي برخوردار نيست ، در پاسخ به او مي گوييم : اولا اخبار آحاد بر اساس آنچه در کتب اصولي آمده ، چنانچه ساير شرائط را داشته باشد ،  از اعتبار کافي بر خوردار است و در ثاني ، محتواي حديث دجال اگر از تواتر و فراواني لفظي برخوردار نباشد ، حتماً از تواتر در معنا برخوردار است و اين کافي است در صحت احاديث آن ، پس دجال از علائم قطعيه اي است که حتماً رخ خواهد داد، ولي برخي از تعريفات و توصيفاتي كه درباره‌اش در برخي کتابها شده است مدرك قابل اعتمادي ندارد. و اين قضيه بدون ترديد با افسانه‌هايي آميخته شده است كه صورت حقيقي خود را از دست داده است.

در عين حال پاره اي از دانشمندان از جمله ؛ مرحوم علامه سيد محمد صدر در جلد سوم موسوعة ارزشمند الامام المهدي با عنوان «تاريخ الغيبة الكبري» بحث مفصلي را به بررسي دجال اختصاص داده است ايشان معتقدند كه اخبار دجال مبتلا به دو اشكال جدي هستند. اول ضعف سندي دوم دلالت بر ايجاد معجزات مضلّه كه به لحاظ قوانين كلامي محال است. كه خداوند سبحان قدرت خرق عادت و اظهار معجزه را به افراد گمراه و گمراه‌كننده واگذار نمايد.

و بعضي از محققين ديگر ريشة تعريفات و توصيفاتي كه در رابطه با دجال به ما رسيده است را به دو روايت برمي‌گردانند كه در كتاب بحارالانوار و كتب ديگر نقل شده است كه از ديدگاه علم رجال سند اين دو روايت ضعيف مي‌باشد و نمي‌شود به اين توصيفات اعتماد نمود.[3]

به قول بعضي از محققين بزگوار[4] روايات را اگر حمل بر معناي رمزي كنيم از كنار گذاشتن آن روايت بهتر است، مخصوصاً روايات دجال كه بعضي از آنها به شخص حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‌رسد و متعين است كه بگوييم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به يك سلسه معاني حقيقي گسترده اجتماعي با اين عبارت اشاره فرموده ‌اند.  . 

در مجموع مي‌توان بيان نمود كه دو ديدگاه راجع به دجال وجود دارد.

1 . دجال شخصي: كه در برخي روايات توصيفاتي براي او ذكر شده است مانند دجال مردي چاق،‌سرخ ‌رو، موي سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم او مانند دانه انگوري است كه بر روي آب قرار دارد ، که بيان شد .[5]

و در روايت ديگر آمده است در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ دجال موجود بوده است و نامش عبدالله يا صائد بن صيد است. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و اصحابش به قصد ديدار او به خانه‌اش رفتند او مدعي خدائي بود عمر خواست او را به قتل برساند ولي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ مانع شدند.[6]

قابل توجه است كه محمد ابن يوسف گنجي در كتاب البيان صفحه صد و هشت در اين مطلب ترديد كرده روايتي را نقل مي‌كند كه فرزند صائد، دجال بودن خود را انكار مي‌كند، اشاره مي‌نمايد به روايتي كه مسلم از قول او نقل كرده است كه مي‌گويد: پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: دجال فرزند ندارد و من دارم و همچنين پيامبر فرمود دجال وارد بر مكه و مدينه نمي‌شود ولي من در مدينه به دنيا آمدم و اكنون مي‌خواهم به مكه بروم.

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . نگرش بر اخبار و علائم ظهور حضرت مهدي، علي اكبر عارف، چاپ شريعت، ص 181.

[2] . دادگستر جهان، ابراهيم اميني. ص 224، چاپ 78.

[3] . دادگستر جهان، ابراهيم اميني، ص 225، چاپ 78.

[4] . تاريخ غيبت كبري، سيد محمد صدر، ترجمة افتخارزاده، ص 643.

[5] . صحيح مسلم، ج 9، باب 1094، ح 1947.

[6] . بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، ج 52، ص 193، چاپ اسلامي.

[7] . نشانه‌هاي يار و چكامة انتظار، مهدي عليزاده، ص 67، به نقل از موسوعة امام مهدي، سيد محمد صدر.

[8] . اثبات الهداة، شيخ حرعاملي، ج 7، ص 405و مختصر بصائر الدرجات، ص 202 و الغيبه طوسي، ص 426 و خصال شيخ صدوق، ج 2، ص 431.

[9] غيبة نعماني،‌ص 245.

[*] علامه سيدمحمد صدر در اين باره مي‌گويد: مفهوم دجال سمبل پيچيده‌ترين و خطرناك‌ترين دشمن اسلام و خداست و اين در واقع توصيف نمودن و جهان‌بيني ماترياليستي غرب است[7] و عده‌اي ديگر از بزرگان نيز دجال را نماد و سمبل مي‌دانند و اين نكته را نيز بايد توجه داشت جدا از اينكه روايات دجال قابل اعتماد هستند يا خير و اينكه شيعه هم مانند اهل سنت مسأله دجال را قبول دارند يا نه و با چشم‌پوشي از اينكه دجال شخصي است يا نوعي يك نظرية ديگري نيز دربارة دجال وجود دارد و آن اينكه دجال را بعضي جزء اشراط الساعه و علائم قيامت شمرده‌اند اگر اين احتمال پذيرفته شود پرونده بحث دجال در باب علائم ظهور بسته خواهد شد خصوصاً كه بعضي روايات اين برداشت را تأييد مي‌نمايند از جمله روايتي از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ كه ده نشانه قبل از وقوع قيامت را شمارش مي‌فرمايند از جمله خروج دجال كه در منابع مختلف و معتبر اين رايت نقل شده است.[8]

 tebyan.net





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

برخی منابع اسرائیلی طی روزهای گذشته دست به انتشار خبری باعنوان تولد "دجال آخرالزمان " از بدنیا آمدن کودکی عجیب الخلقه در سرزمینهای اشغالی فلسیطنیان خبر میدهند که تنها یک چشم دارد و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرار گرفته و فاقد گودی زیرچشم و بینی است ،دراین اخبار تلاش شده این کودک دجال فتنه گر آخرالزمان معرفی شود .

درحالیکه چندی پیش به نقل از یکی از دانشمندان دینی کشور خبر باقی ماندن "فقط 5 نشانه ظهور" منتشر شد خبر تولد نوزادی عجیب الخلقه اسرائیل را فراگرفته است .
به گزارش البرز برخی منابع صهیونیستی با انتشار تصاویری از این کودک عجیب الخلقه از وی بعنوان اصلی ترین علامت آخر الزمان یاد میکنند.

براساس خبرنگار ما منتشر کنندگان خبر مذکور با معرفی نوزاد مذکور بعنوان یک  نوزادیهودی وی را با دجال که در کتب دینی ادیان بزرگ اسلام ،مسیحیت و یهود ازوی بعنوان فتنه گر آخرالزمان یاد شده ،مقایسه میکنند.
این منابع  با طرح این سوال که آيا اين نوزاد که اکنون با مرگ دست و پنجه نرم ميکند همان دجال فتنه گر است؟ ادامه میدهند: دجال پس از رشد و تکامل جسمی مدعی خدایی شده و فتنه گری در جهان را آغاز خواهد کرد .
انتشار خبرمذکور بصورت گسترده ازسرزمینهای اشغالی آغاز و تاکنون بسیاری از کشورهای جهان را دربرگرفته است .
این درحالیست که خبرنگار البرز درپیگیریهای خود به سرنخ هایی برای استفاده ابزاری از این نوزاد ناقص الخلقه دست یافته است .
 
این پیگیریها حاکیست نوزاد مذکور چندی پیش در چین و ازیک پدر و مادر اهل این کشور بطور ناقص متولد شد.
تولد این کودک منجر به بروز ترس درمیان این خانواده چینی میگرددتااینکه با پیشنهاد قابل توجهی ازسوی یک صهیونیست مواجه میشوند.
این یهودی با پیشنهاد کلانی اقدام به خرید نوزاد مذکور و انتقال وی به اسرائیل مینماید.
کودکی که هم اکنون در برزخ مرگ و زندگی دست وپنجه نرم میکند به ابزاری برای تحقق آرمانهای صهیونیست مبدل شده است.
باتوجه به اعلام تولد دجال درمیان قوم یهود در احادیث شیعی و انتشارگسترده خبر مذکور این امکان برای  رژیم صهیونیستی فراهم میشود تا ضمن تثبیت عقاید دینی یهود صهیونیست بر یهودی بودن اراضی فلسطینیان تاکید نمایند.
 
دجال در عقاید شیعه :
 
براساس برخی روایات شیعی پیش از ظهور آخرین منجی عالم علائمی طبیعی و غیر طبیعی درجهان رخ خواهد داد که به دو بخش اصلی و فرعی تقسیم بندی شده است .
براساس این روایت علائم فرعی داری تعدد است وهمگی آنها پیش از ظهور باید اتفاق بیفتد ولی تنها بروز یکی از علائم اصلی یا حتمی برای اعلام نزدیکی ظهور منجی کفایت میکند.
علائم حتمی برای ظهور :
1.    خروج سفیانی وخسف بیدا : در روایتی از امام علی بن الحسین(ع) مرویست که قیام حضرت قائم حتمی و امر سفیانی نیز حتمی است و تازمانی که سفیانی نیاید حضرت قیام نخواهد کرد.
2.    خروج یمانی: امام صادق(ع) دراین باره میفرمایند: سه کس در یک سال و در یک روز قیام می­کنند؛ خراسانی و سفیانی و یمانی و در بین این سه پرچم بهترین پرچمها از یمانی است: زیرا پرچمی است که به حق دعوت می­کند.
3.    صیحه آسمانی: ندایی که ازآسمان شنیده میشود و عالمیان همگی این صدا را خواهند شنید ازجمله علائم حتمی شمرده میشود .امام باقر در روایتی از این نشانه ظهور چنین بیان میفرمایند: صدایی از آسمان شنیده می­شود که حق با او (امیر المومنین) و پیروان اوست. در این هنگام قائم ما خروج خواهد کرد.
4.    قتل نفس زکیه:قتل نفس زکیه نیز از علائم قطعی ظهور شمرده میشود و براساس روایتی از نبی گرامی اسلام(ص) در شرح علائم ظهور اینگونه نقل میشود که : مهدی ظهور نمی­کند تا اینکه نفس زکیه کشته شود.
5.    ظهور دجال : براساس همین روایات دجال بعنوان فردی با یک چشم که از گودی معمول زیرچشم برخوردار نبوده و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرارگرفته و دارای شمایل ترسناکی است و...نام برده شده است .
براساس روایات مختلف چهره دجال ناقص ، کور و يک چشمي که و ‏از اصل خلقت يک چشم ندارد به طورى كه ‏گودى حدقه‏اش نيست و ادعاي خدائي ميکند ،چشم چپش در وسط پيشاني او قرار دارد،متولد شده در میان قوم يهود ازجمله ترسیم شده است.
در بیان دیگر مشخصات ظاهری دجال میخوانیم : مردي چاق و سرخ روي است ( در برخي منابع ذکر شده است که لحاظ بزرگي هيکل هيچ انساني از ابتداي خلقت مانند او وجود نداشته است ) ،موهايش مجعد است،پايش لنگ است، داراي قدرتهاي فوق بشري و جادوئي است به نحوي که تصور ميشود مرده را زنده ميکند و در قحطي مردم را طعام ميدهد.
هفتاد هزار ترک ، يهود ، زنا زاده ، خواننده ، نوازنده ، باديه نشين و زن از او پيروي مي کنند به هرخرابه اي برسد مي گويد گنج هايت را آشکار کن پس آنچه گنج دارد آشکارمي شود.
طول حکومتش چهل روز است و در اين مدت همه را به کفر ميکشد
براي نجات از شرش حفظ نمودن سوره کهف قبل از خروجش و در صورت رويت وي خواندن سوره حمد و خانه نشيني و توکل بر خدا توصيه شده است
اما تاکنون برسراین مطلب که آیا دجال یک انسان است یا تعبیری از یک رویداد یا ابزار است تردید وجود داشته است .ازهمین رو دلار آمریکا،تلویزیون ،ماهواره و..ازجمله تعابیری است که از دجال در زمان کنونی نام برده میشود.
اما انتشار خبرتولد این کودک که همزمان ،موضوع درشرف مرگ بودنش نیز درحال نشر است " انسان " بودن دجال را میتواند تقویت نماید.

خدای من- مرا از دست زشتی ها و گناهانم و بویژه دجالان انسان نما حفظ کن

اما بنده یک چیز اضافه کنم و آن این است که ای جوانان عزیز ایران اجازه ندهید تلویزیون و کامپیوتری که در مقابلتان است و دارای یک چشم میباشد نقش دجال را ایفا کند





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

ماجرای برج شیطان در مکه و سایه شیطان بر کعبه

شایــد پیشـتر نیــز درباره فراماسون ها و نظام عقیدتی و تفـکری آنها مطالبی خوانده ، شنیده و یا حتـی دیــــده باشیـد !
واژه فراماسون ( free + mason ) به معنای " معـمار + آزاد " است.
این گروه نوعی شیطان پرستی پیشرفته می باشد که تعالیم خود را از " کابالا " که دین زمان فرعون مردم مصر بود گرفته است.
به اختــصار باید عرض شود که اکثر سران کشور های دنیا و حکومت های جهانی طبق نظریات این فرقه عمل می کنند
بسیاری از شخصیت های مهم تاریخ نیز عضو این گروه بوده اند ( جورج واشنگتن موسس کشور آمریکا، اکثر روسای جمهور آمریکا ، لوئی شانزدهم ، ادوارد هفتم پادشاه انگلیس ، عبدالله دوم پادشاه کنونی اردن و در ایران نیز محمد علی فروغی ...)
این فرقه به دنبال حکومت شیطان یا دجال بر روی زمین است و برای این هدف کارهای متعددی انجام داده است . . .
روح و کالبـد اصلی چنین تفـکری تکیــه بر شیـطان و قدرت آن است ؛ در یک جلمه میتوان اینطور بیان کرد که :

میخواهند بوسیله یـاری شیطان و پیروی از او به چنان قدرتی برسند که حتی از خــداونـد هم پیشی بگیرند !

+
فراماسون ها به شــــــدت " نمـاد گرا " هستــند ، زیـرک ، باهوش و دارای سیطره ای جهانی اند .
بحــث در این خصوص به قدری وسیـع اسـت که چند ده جستار به مانند این هم حتی نمی تواند نیمی از آنرا تبیین نمایــد ؛
از ایـن رو کوشش حقیـر دراینجا فقط معرفی و بیان بخش کوچکی از این تفـکر است و آشنایی عمیـق و دقیق خوانندگان
تنها و تنها با مطالعه شخصی ایشان حاصل خواهد شد .

ابراج البیت نام هتلی مجلل در مکه، عربستان سعودی است. سازندگان ساختمان شرکت مجموعة بن لادن السعودیة (متعلق به خانواده اسامه بن لادن) است. معمار آن شرکت دار الهنداسه است.  

این هتل با 601 متر ارتفاع، بلندترین برج عربستان، و از نظر حجم (با ۱۵۰۰۰۰۰ مترمربع مساحت) بزرگترین ساختمان جهان خواهد بود.

رقم دقیق هزینه شده برای ساختمان بنا مشخص نیست، اما گمان می‌رود بیش از ۳ میلیارد دلار آمریکا باشد.

هتل در مجاور مسجد الحرام قرار دارد، و قابلیت جا دادن ۱۰۰۰۰۰ مهمان را دارد

به تصویر زیر نگاهی بیندازید !!!

این برج درست کنار کعبه در حال ساخت است آیا می دانید که این برج که ابراج البیت نام دارد قرار است چه کار کند ؟

در شب ۲۱ دسامبر سال ۲۰۱۲ در ساعت ۱۱ و ۱۱ دقیقه روز سایه این برج شیطانی بر کعبه احاطه داشته باشد می دانید یعنی چه ؟ 
یعنی شیطان بر خدا تسلط یابد.

آیا این نیز دلیلی بر احاطه ماسون بر عرب نیست ؟ 
آیا شیطان بر عقاید آنها ریاست میکند ؟

در نوک این برج نمادی وجود دارد که شما فکر می کنید نماد اسلام یعنی ماه است اما خیر این نماد بز بافومت است . که شوالیه های معبدی و فراماسون ها انرا می پرستند
وبا کمی توجهبه کلمه الله در برج می بینید که الف در وسط کلمه الله نوشته شده است و کسانی که می دانند می فهمند که معنی این کلمه تغییر کرده و معنی ان چیستل لا ه و 

نماد بز بافومت که در بالای برج ساعت هم استفاده شده است . این نماد در فیلم جمونگ و امپراطور بادها هم به شدت استفاده شده است که فیلم جومونگ هم ساخته دست فراماسون ها است و معنی خود (جومونگ )یعنی: راهب یهودی (چوسان )یعنی :خورشید یهودی (جولبن) یعنی: لبنان یهودی

علامت تک چشم در بالا

دلیل ساخته برجی به این بزرگی در کنار خانه خدا چیست؟؟؟؟

اندازه ی خانه ی کعبه و برج ساعت را باهم مقایسه کنید (آنها به خیال خود نعوذبالله جبروت خداوند را پایین آورده اند در حالی که این خانه فقط ، نمادی از خداوند است بر روی زمین تا بندگانش به آن سمت عبادت کنند وخانه ی خدا دل بندگان مومن است که با برج ساختن هیچ لطمه ای که به آن نرسیده هیچ خشممان را شعله ورتر میسازد تا از عمر یکی، دو روزه اشان بکاهد(

این هم عکسی از شهر مکه در زمانهی قدیم 
مشاهده می شود هیج گونه بلندی در اطراف کعبه برای کم نشدن عظمت این بنا ساخته نشده است.

و از مهمترین نکاتی که نباید فراموش شود نوع طراحی بسیار عجیب این بناست.

از دیگر علامات شیطان پرستی این برج میتوان به منعکس شدن نور از تک چشم نام ببریم که خود یک علامت فراماسونری است

معمار این اثر کیست؟؟؟؟
این ، زندگی نامه مختصر نورمن فاستر ، معمار بریتانیایی است . اما او را به گونه دیگری نیز می توان شناخت : سر نورمن فاستر(لرد فاستر تمس بنک)، معمار بزرگ انگلیسی و ماسون بلندپایه ای است که با استفاده از موقعیت خود در عرصه معماری ، در سراسر جهان نمادهای ابلیسک یا به تعبیر دیگر «هرم‌های ایلومیناتی» به پا می‌کند.

این شخص یکی از بزرگترین معمارها و مهندسان دنیا می باشد که بیش از 200 آبلیسک را سراسر دنیا ساخته است این فرد همان کسی است که دستور تخریب آبلیسک موجود در مکه را داده و به جای آن دستور ساخت برج ساعت که این نیز همان آبلیسک است ولی این بار در بای مکه را صادر کرده است.

 آنها با خراب کردن نماد شیطان میخواستند بگویند که هیچ کس در هیچ جای دنیا حق ندارد به شیطان(آبلیسک)سنگ بزند

این همان نماد قدیم می باشد که آن را تخریب کردند.

و این هم بنای جدید احداث شده

بگفته برخی آیا ممکن است این بنا تعبیری از کشتی حضرت نوح و توهین به او باشد

آیا نورمن فاستر به کارگردانی فراماسونری ایفای نقش میکرد

آیا این حقیقت دارد که او شیطان قبلی را از آنجا خارج کرد و این شیطان دیوار شکل را کشید فقط به قصد ارادتی که به شیطان داشت

و سوالاتی دیگر که در این باره است البته میشود هر چیزی را به سوال کشید و بزرگ کرد و حتی منفی نشان داد و برعکس

اما باید بگوییم نورمن نفرت شیعه به شیطان و نیت خدایی شیعه را چه خواهی کرد؟

خودم پاسخ میدهم:هیچ کاری از دستت بر نمی آید بزرگترین معمار دنیا

هیچ معماری توانایی تخریب پروردگار را ندارد او ابدیست و مستحکم

این مطالب صرفا در جهت اطلاع از شکیات و اظهاراتی در باب ابراج البیت بودند و هیچ نظر شخصی و طرفانه ای در بر ندارند

 





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

نـماز عيـد

در دو عيد «فطر» و «قربان» خواندن نماز مخصوص عيد در زمان حضور امام (ع) واجب است و بايد به جماعت خوانده شود و در زمان ما كه امام (ع) غايب است مستحب مى‏باشد.


وقت نماز عيد
١ ـ وقت نماز عيد، از طلوع آفتاب است تا ظهر است.(٧٢)
٢ ـ مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب، بخوانند.
٣ ـ مستحب است، در عيد فطر، بعد از بلند شدن آفتاب، افطار كنند و زكات فِطره را هم بدهند، سپس نماز عيد را بخوانند.(٧٣)

چگونگى نماز عيد
١ ـ نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است، با نُه قنوت و اينگونه خوانده مى‏شود:
*
در ركعت اوّل نماز پس از حمد و سوره بايد پنج تكبير گفته شود، و بعد از هر تكبير يك قنوت، و بعد از قنوت پنجم تكبير ديگرى و سپس ركوع و دو سجده.
*
در ركعت دوّم پس از حمد و سوره چهار تكبير گفته مى‏شود و بعد از هر تكبير يك قنوت و بعد از قنوت چهارم تكبير ديگرى و سپس ركوع و دو سجده و تشهد و سلام.
*
در قنوت‏هاى نماز عيد هر دعا و ذكرى بخوانند، كافى است، ولى بهتر است به اميد ثواب، اين دعا را بخوانند.

«
اَللّهمَّ اَهْلَ الْكِبْرِياءِ وَالْعَظَمَةِ وَاَهْلَ الْجُودِوَالْجَبَروتِ و اهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقوى وَ الْمَغْفِرَةِ اَسْألُكَ بِحَقِّ هذَا الْيَومِ الَّذِى جَعَلْتَهُ لِلْمُسلِمينَ عيدا و لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّه‏ُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُخْرا وَ شَرَفَا وَ كَرامَةً وَ مَزيدا اَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُدخِلَنِى في كُلِّ خَيْرٍ اَدْخَلْتَ فيهِ مَحَمَّدا وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُخْرِجَنِى مِنْ كُلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّدا وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ اَلّلهُمَّ اِنّى اَسْألُكَ خَيْرَ ما سَألَكَ بهِ عِبادُكَ الصَّالِحُونَ وَ اَعُوذُبِكَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُكَ الْمُخْلَصُونَ».


نماز وحشت

امام صادق ـ علیه السّلام ـ هر شب برای فرزندش و در هر روز برای پدر و مادر خود دو ركعت نماز می گزارد، در ركعت اول سوره ی قدر و در ركعت دوم سوره ی كوثر می خواندند.[1]

 
نماز وحشت


مستحب است در شب اول قبر دو ركعت نماز وحشت برای میّت بخوانند، در دو ركعت اول سوره ی حمد و آیه الكرسی، و ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره ی قدر بخواند، و بعد از سلام نماز بگوید: «اللهم صل علی محمد وآل محمد و ابعث ثوابها الی قبر فلان » و به جای این كلمه اسم میّت را بگوید.


برادر وخواهر! نماز وحشت هدیه ای است از شما به كسی كه از دنیا رفته است، این نماز را برای آشنایان بخوانید تا دیگرا ن هم برای شما بخوانند.[2]

 


نماز شب اول قبر (وحشت)


و سید بن طاوس از حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت كرده كه فرمود: نمی گذرد بر میّت ساعتی سخت تر از شب اول قبر، پس رحم نمایید مردگان خود را به صدقه، و اگر نیافتی چیزی كه صدقه بدهی، پس یكی از شما دو ركعت نماز بخواند و در ركعت اول حمد یك مرتبه و سوره ی توحید دو مرتبه، و در ركعت دوم حمد یك مرتبه و سوره ی تكاثر ده مرتبه، و سلام دهد و بگوید: « اللهم صل علی محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الی قبر ذلك المیت فلان بن فلان ». پس حق تعالی می فرستد همان ساعت هزار ملك به سوی قبر آن میت با هر ملكی جامه ای و حلّه ای ، و تنگی قبر او را وسعت دهد تا روز نفع صور عطا كند به نماز كننده به عدد آنچه آفتاب بر آن طلوع می كند حسنات، و بالا برده می شود برای او چهل درجه.[3]

 

[1] . مفاتیح الجنان، ص 396.
[2] .
كافی، ج 3، ص 285.
[3] .
سفینه البحار، ج 2، ص 47.

 

 

 

 

مستحب است در شب اول قبر دو ركعت نماز وحشت براى ميت بخوانند.

 در ركعت اول بعد از حمد، يك مرتبه آية‏الكرسى و در ركعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه سوره  انا انزلناه   بخوانند و بعداز سلام نماز بگويند : اللهم صل على محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الى قبر فلان  و به جاى كلمه فلان ، اسم ميت را بگويند.

نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر مى‏شود خواند، ولى بهتر است در اول شب بعداز نماز عشا خوانده شود.اگر بخواهند ميت را به شهر دورى ببرند ، يا به جهت ديگر دفن او تاخير بيفتد، بايد نماز وحشت را تا شب اول قبر او تاخير بيندازند.

نماز وحشت هدیه ای است از شما به کسی که از دنیا رفته است، این نماز را برای آشنایان بخوانید تا دیگران هم برای شما بخوانند.

 

 

 

در اولین شب پس از دفن میت مستحب است دو رکعت نماز خوانده شود و ثواب آن هدیه شود به میت.{۱} در روایت نبوی(ص) آمده است که «لا یأتی علی المیت ساعْ اشدّ من اول لیلْ فارحموا موتاکم بالصدقْ فان لم تجدوا فلیصل احدکم رکعتین»؛ هیچ زمانی بر میت سخت‏تر از شب اول قبر او نیست، پس بر مردگان خود ترحم کنید به صدقه دادن و اگر برایتان مقدور نیست، دو رکعت نماز (وحشت) بخوانید.

به نیت نماز لیلْ الدفن یا نماز وحشت بعد از تکبیرْ الاحرام در رکعت اول سوره حمد

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ، مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ ، إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ، اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ

و بعد از آن آیت الکرسی

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴾ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿۲۵۵﴾ لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿۲۵۶﴾ اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

بعد رکوع

پس از تمام شدن حمد وسوره سر به رکوع خم می کنیم و دستها را به زانوها می گذاریم و می گوییم:
سبحان ربی العظیم وبحمده
و یا می گوییم: “سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله

بعد  ۲ بار سجده

سپس سر از رکوع برداشته (می ایستیم) و آنگاه به سجده می رویم و هفت عضو بدن؛ یعنی پیشانی، کف دو دست، سر زانوها و نوک انگشتان بزرگ پا را بر زمین گذاشته و می گوییم:
سبحان ربی الاعلی وبحمده
یا “سبحان الله” را سه مرتبه تکرار می کنیم.

مجددا می ایستیم و رکعت دوم رو شروع میکنیم.

اول حمد :

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ، مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ ، إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ، اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ

و بعد ۱۰ بار اناانزلنا :

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ،إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ، لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ،  تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ، سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ

بعد رکوع و سجده

و بعد تشهد

اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده ورسوله
اللهم صل علی محمد وال محمد

و بعد سلام

السلام علیک ایها النبی ورحمة الله وبرکاته
السلام علینا وعلی عباد الله الصالحین
السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

و بعد از سلام برای فرد دفن شده .

اللهم صل علی محمد و آل محمد وابعث ثوابها الی قبر…… (به جای …. اسم میت را می‏گوید)


جهت اطلاع

نماز اهل سنت

1-نیت:

 


نیت یعنی اراده ی قلبی ، باید اراده ی ادای نماز را در دل انجام دهیم ، بهتر است نیت با زبان

 

گفته شود  مثلا اگر می خواهیم چهار رکعت نماز فرض ظهر را بخوانیم ، بگوییم

 

"نیت دارم چهار رکعت نماز ظهر حاضر را خالصانه برای خدا و رو به قبله ادا کنم"

 

2- تکبیر تحریمه:

 

بعد از نیت "الله اکبر"می گوییم و دستها را تا برابر نرمه ی گوش بالا می بریم و کف دستها

 

 رو به سوی قبله باشد "زنان بایستی دستان را تا برابر شانه ها بالا ببرند".

 

 

3-بستن دست ها:

 


با دست راست خود دست چپ را گرفته و در زیر ناف خود قرار می دهیم"زنان بایستی دست

 

راست خود را روی دست چپ روی سینه ها بگذارند"

 

 

 

 


4- خواندن ثناء:

 


"سبحانک اللهم و بحمدک و تبارک اسمک و تعالی جدک و لا اله غیرک"

 


<<خدایا،پاکی سزاوار توست و ستایش مخصوص توست نام تو با برکت است و مقام تو والا

 

 و بزرگ است و هیچ معبودی جز تو نیست>>

 


5-خواندن سوره:

 


"اعوذ بالله من الشیطان الرجیم"،<<از شیطان رانده شده به خدا پناه می برم>>

 

"بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ"،<<بنام خداوند بخشنده و مهربان>>

 


"الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ"،<<ستایش خداوندی را سزاست که پروردگار جهانیان است>>

 

"الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ"،<<بخشنده و مهربان است>>

 


"مَالِكِ یَوْمِ الدِّینِ"،<<صاحب روز جزاست>>

 

"إِیَّاكَ نَعْبُدُ وإِیَّاكَ نَسْتَعِینُ"،<<تنها تو را مى‏پرستیم و تنها از تو یارى مى‏جوییم>>

 

"اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ"،<<ما را به راه راست هدایت فرما>>

 

"سخنان کوتاه فلسفی و ارزشمند"نیچه"امید عظیمی,

BY امید عظیمی_OMID AZIMI

نماز شب

  كيفيت نماز شب (نوع اول)
نماز شب يازده‌ ركعت است: چهار تا دو ركعت (مثل نماز صبح) به نيت نماز شب و يك نماز دو ركعت به نيت نماز شَفْعْ و يك نماز يك ركعتي به نيت نماز وَتْر
  نيت: دو ركعت نماز شب مي‌خوانم قُربة اِلي الله
 - در ركعت اول: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قول هو الله احد + ركوع + سجده
 - در ركعت دوم: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قول هو الله احد + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام.
(نماز شبي كه در قست بالا آمده است را چهار بار تكرار كنيد كه جمعاً هشت ركعت نماز شب مي‌شود).


  نيت: دو ركعت نماز شَفْعْ مي‌خوانم قُربة اِلي الله
 - در ركعت اول: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قول هو‌ الله احد + يك بار سوره قول اعوذ برب الناس + ركوع + سجده.
 - در ركعت دوم: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قول‌ هو الله احد + يك بار سوره قول اعوذ برب الفلق + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام.

  نيت: يك ركعت نماز وَتْر مي‌خوانم قُربة اِلي الله
 - در ركعت اول: يك بار سوره حمد + سه بار سوره قول هو الله احد + يك بار سوره قول اعوذ برب الفلق + يك بار سوره قول اعوذ به رب الناس
 - در قنوت: خواندن كامل قنوت + در حاليكه دستهايتان در حالت قنوت است، (با انگشتان دست راست يا با تسبيح) چهل بار بگوييد ( اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنينَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمينَ وَ اَلْمُسلِماتْ ) «خدايا ببخش جميع مؤمنين مرد و مؤمنين زن را». و بعد از آن هفتاد بار بگوييد ( اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبي وَ اَتُوبُ اِلَيه) «آمرزش مي‌طلبم از خدايي كه پروردگارم است و بسويش باز مي‌گردم». سپس هفت بار بگوييد (هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ اَلْنار) «اين است مقام كسي كه از آتش قيامت به تو پناه مي‌برد». سپس سيصد مرتبه بگوييد ( اَلْعَفو ) «ببخش». + و سپس يك بار بگوييد ( رَبّ اغْفِرْلى وَ ارْحَمْنى وَ تُبْ عَلىََّ اِنَّكَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحيم ) «پروردگارا ببخش مرا و رحم كن به من و توبه مرا بپذير به راستي كه تو، توبه پذيرنده، بخشنده و مهرباني». + ركوع + سجد + تشهد + سلام + (پايان نماز) + تسبيحات فاطمة زهرا (س)

(تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله عليها): (34 مرتبه، الله اكبر،  33 مرتبه، الحمد لله و 33 مرتبه، سبحان الله)

در حديثي آمده: خواندن تسبيحات فاطمه زهرا (سلام الله عليها) از هزار ركعت نماز مستحب، نزد خداوند بهتر است).

  


كيفيّت نماز شب به صورت مفصّل
چون از خواب برخاستيد، سجده كنيد براى خداوند تعالى و نيكو است در اين حال يا در حال برداشتن سر از سجده بگويد:


(اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَحْيانى بَعْدَ ما اَماتَنى وَ اِلَيْهِ النُّشُورُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى رَدَّ عَلَىَّ رُوحى لاَِحْمَدَهُ وَ اَعْبُدَهُ).
و چون برخاستيد و ايستايد بگوييد:
(اَللّهُمَّ اَعِنّى عَلى هَوْلِ الْمُطَلَّعِ وَ وَسِّعُ عَلَىَّ الْمَضْجَعَ وَارْزُقْنى خَيْرَ ما بَعْدَ الْمُوتِ).


و چون صداى خروس شنيديد بگويد:
(سُبُّوْحٌ قُدُّوْسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوْحِ سَبَقَتْ رَحْمَتُكَ غَضَبَكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ عَمِلْتُ سُوَّْءً وَ ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرْلى اِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ فَتُبْ عَلَىَّ اِنَّكَ اَنْتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ).


و چون نگاه كنيد به اطراف آسمان بخوانيد:
(اَللّهُمَّ اِنَّهُ لا يُوارى مِنْكَ لَيْلٌ ساجٍ وَ لا سَماَّءٌ ذاتُ اَبْراجٍ وَ لا اَرْضٌ ذاتُ مِهادٍ وَلا ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ وَلا بَحْرٌ لُجِّىُّ تُدْلِجُ بَيْنَ يَدَىِ الْمُدْلِجِ مِنْ خَلْقِكَ تُدْلِجُ الرَّحْمَةَ عَلى مَنْ تَشاءُ مِنْ خَلْقِكَ تَعْلَمُ خائِنَةَ الاْ عْيُنِ وَ ما تُخْفِى الصُّدُوْرُ غارَتِ النُّجُوْمُ وَ نامَتِ الْعُيُونُ وَ اَنْتَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ لاتَاْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ اِلهِ الْمُرْسَلينَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ).

پس بخواند پنج آيه آل عمران:
(اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لاََّياتٍ لاُِولِى الاَْلْبابِ الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً و َعَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فى خَلِقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ رَبَنّا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ رَبَّنا اِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ اَخْزَيْتُهُ وَ ما لِلظّالِمينَ مِنْ اَنْصارٍ رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادى لِلاْيمانِ اَنْ امِنُوْا بِرَبِّكُمْ فَامَنّا رَبَنّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَكَفِّرْ عَنّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الاَْبْرارِ رَبَّنا وَ اتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لاتُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ اِنَّكَ لاتُخْلِفُ الْميعادَ).

دندانهايتان را مسواك بزنيد، و بعد از آن وضو بگيريد و خود را خوشبو سازيد، پس برخيزد به نماز شب.

ابتدا شروع مى‌كنيد به هشت ركعت نماز شب و بعد از هر دو ركعت، سلام مى‌دهيد، و خوبست كه در دو ركعت اوّل بعد از حمد سى مرتبه توحيد بخواند، (كه در دو ركعت مجموعاً شصت مرتبه توحيد خوانده شود) از اثرات ثواب آن اين است كه: تا منصرف شود از نماز نبوده باشد ميان او و خداى عزّوجلّ هيچ گناهى.

و يا آنكه در ركعت اوّل آن توحيد و در ركعت دوّم (قُلْ يا اَيُّهَا الْكافِرُونَ) را بخواند.

در شش ركعت ديگر حمد و هر سوره كه خواهد بخواند و كافى است حمد و (قُلْ هُوَ اللّه اَحَدْ) در هر ركعتى.

و چنانكه سنّت است قنوت در نمازهاى واجبى، در هر ركعت دوّمى از نافله‌ها نيز سنّت است.

و كافى است در قنوت سه بار (سُبْحانَ اللّهِ) گفتن.

و يا آنكه گفته شود: (اَللّهُمَّ اغْفِرْلَنا وَ ارْحَمْنا وَ عافِنا وَاعْفُ عَنّا فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَى ءٍ قَديرٌ).
و يا آنكه بگويد: (رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّكَ اَنْتَ الاَْعَزُّ الاَْجَلُّ الاَْكْرَمْ).

و روايت شده كه حضرت امام موسى (ع) چون شب در محراب عبادت مى‌ايستاد مى‌خواند:
(اَللّهُمَّ اِنَّكَ خَلَفْتَنى سَوِيّاً ...) و اين دعاء پنجاهم صحيفه كامله است.
و چون فارغ شود از هشت ركعت نماز شب پس بجا بياورد دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر.
و مى‌خواند در اين سه ركعت بعد از حمد (قُلْ هُوَ اللّه اَحَدْ) تا بمنزله آن باشد كه يك ختم قرآن كرده باشد، زيرا كه سوره توحيد ثلث قرآن است، و يا آنكه بخواند در نماز شَفْع در ركعت اوّل حمد و (قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ) و در ركعت دوّم حمد و (قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقْ).
و چون از نماز شَفْع فارغ شد مستحب است آنكه بخواند: (اِلهى تَعَرَّضَ لَكَ فى هذَا اللَّيْلِ الْمُتَعَرِّضُوْنَ ...) و اين دعائى است كه در اعمال شب نيمه شعبان در مفاتيح الجنان مذكور شد.
و چون از دو ركعت شَفْع فارغ شد برمى‌خيزد به جهت يك ركعت وَتر و مى‌خواند در آن حمد و سوره توحيد و يا آنكه مى‌خواند بعد از حمد (قُلْ هُو اللّهُ اَحَدٌ) سه مرتبه، و معوذّتين يعنى (قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقْ)، پس دست بر مى‌دارد براى قنوت و دعا مى‌خواند آنچه بخواهد.

شيخ طوسى رحمه الله عليه فرموده: دعاهائى كه در قنوت نماز وَتر خوانده مى‌شود از زيادى به شمارش نمى‌آيد.
مستحب است كه انسان در قنوت نماز وتر گريه كند از خوف خدا و ترس از عقاب خدا، يا خود را به حال گريه در آورد و دعا كند براى برادران مؤمن، و مستحب است كه ذكر شود چهل نفر، پس بدرستيكه كسيكه دعا كند براى چهل مؤمن دعايش مستجاب مى‌شود انشاء اللّه تعالى. و دعا كند به آنچه خواسته باشد.
(علامت و نشانه شقاوت و پليذی انسان آن است که چشمانش از گريستن بخشکد و گريه نکند. گريه نکردن در اثر سنگدلی و پليدی دل است و پليدی و آلودگی دل نشانه زيادی گناه و معصيت خداست و گناه و معصيت خدا نشانه علاقه و محبت به دنياست).

شيخ صدوق رحمه الله عليه فرموده كه: حضرت رسول خدا (ص) در قنوت وَتر مى‌خواند: (اَللّهُمَّ اهْدِنى فيمَنْ هَدَيْتَ وَ عافِنى فيمَنْ عافَيْتَ و تَوَلَّنى فيمَنْ تَوَلَّيْتَ وَ بارِكْ لى فيما اَعْطَيْتَ وَ قِنى شَرَّ ما قَضَيْتَ فَاِنَّكَ تَقْضى وَ لايُقْضى عَلَيْكَ، سُبْحانَكَ رَبَّ الْبَيْتِ، اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتُوبُ اِلَيْكَ وَ اُوْمِنُ بِكَ وَ اَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِكَ يا رَحيمُ).

سزاوار است آنكه هفتاد مرتبه بگويد: (اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ).

سزاوار است كه دست چپ را به دعا بلند كرده باشد و استغفار را به دست راست بشمارد روايت شده كه حضرت رسول خدا (ص) استغفار مى‌كرد در نماز وَتر هفتاد مرتبه و هفت مرتبه مى‌گفت: (هذا مَقامُ الْعاَّئِذِ بِكَ مِنَ النّارِ).

روايت شده كه حضرت امام زين العابدين (ع) در سحر، در نماز وتر سيصد مرتبه مى‌گفت: (اَلْعَفْوَ الْعَفْوَ). و بگويد بعد از اين:
(رَبِّ اغْفِرْلى وَارْحَمْنى وَ تُبْ عَلَىَّ اِنَّكَ اَنْتَ التَّوّابُ الْغَفُورُ الرَّحيمُ).

و سزاوار است آنكه طول دهد قنوت را و چون فارغ شد از قنوت به ركوع رود و چون سر از ركوع برداشت بخواند اين دعا را كه شيخ در تهذيب از حضرت موسى بن جعفر (ع) نقل كرده:
(هذا مَقامُ مَنْ حَسَناتُهُ نِعْمَةٌ مِنْكَ وَ شُكْرُهُ ضَعيفٌ وَ ذَنْبُهُ عَظيمٌ وَ لَيْسَ لِذلِكَ اِلاّ رِفْقُكَ وَ رَحْمَتُكَ فَاِنَّكَ قُلْتَ فى كِتابِكَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِيِّكَ الْمُرْسَلِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلَ ما يَهْجَعُونَ وَ بِالاَْسْحارِهُمْ يَسْتَغْفِرُوْنَ طالَ هُجُوعى وَ قَلَّ قِيامى وَ هذَا السَّحَرُ وَ اَنَا اَسْتَغْفِرُكَ لِذُنُوبى اِسْتِغْفارَ مَنْ لا يَجِدُ لِنَفْسِه ضَرّا وَ لا نَفْعاً وَ لا مَوْتاً وَ لاحَيوةً وَ لا نُشُوْراً).

پس به سجده رود و نماز را تمام كند و بعد از سلام تسبيح حضرت زهرا عليها السلام بخواند، پس بگويد:
(اَلْحَمْدُ لِرَبِّ الصَّباحِ اَلْحَمْدُ لِفالِقِ الاِْصْباحِ).

و بگويد سه مرتبه:
(سُبْحانَ رَبِّىَ الْمَلِكَ الْقُدُّوْسِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ).
 

پس بگويد:
(يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا بَرُّ يا رَحيمُ يا غَنىُّ يا كَريمُ ارْزُقْنى مِنَ التِّجارَةِ اَعْظَمَها فَضْلاً وَ اَوْسَعَها رِزْقاً وَ خَيْرَها لى عاقِبَةً فَاِنَّهُ لا خَيْرَ فيما لا عاقِبَةَ لَهُ).

پس به سجده رود و بگويد پنج مرتبه: (سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَالرُّوْحِ). پس بنشيند و بخواند آيه الكرسى را، دوباره به سجده رود و ذكر سابق را پنج مرتبه بخواند.

(إ نَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ تقُوم أ دنى من ثُلْثَىِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ و ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مَّنَ الَّذِينَ مَعَكَ).
(اى پيامبر!) پروردگارت مى‌داند كه تو و گروهى از آنها كه با تو هستند نزديك دو سوّم شب يا نصف يا ثلث آن را به پا مى‌خيزند.
 

 - تذكر (اول): بعد از فراغ از نماز شَفْعْ خواندن دعاى «الهى تعرض لك فى هذا الليل المتعرضون...» مستحب است كه براي ديدن اين دعا به كتاب مفاتيح در اعمال شب نيمه شعبان مراجعه كنيد.

 - تذكر (دوم): در نماز وَتر، مستحب است قنوت آن را طول داد و براى چهل مؤمن دعا كرد و هفتاد مرتبه استغفار نمود و سيصد مرتبه اُْلعَفو گفت و هفت مرتبه هذا مقام العائذ بك من النار ناگفته نماند، اينها تمام استحباب در استحباب است. يعنى اگر خوانده نشود هيچ اشكالى ندارد و ثواب نماز شب را داريم. حتى اگر يازده ركعت بدون سوره و حتى نشسته بخوانيد ثواب نماز شب را مى‌بريد.

 - تذكر (سوم): بهتر اين است كه قنوت نماز وَتر را به اين ترتيب بجا بيآوريد:

1- دعاي فرج آقا امام زمان (ع) كه اين دعا است:
(لااله‌الله الحليم الكريم لااله‌الاالله العلي العظيم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضين السبع و ما فيهن و ما بينهن و رب العرش العظيم و سلام علي المرسلين).

2- هفت مرتبه بگويد: (استغفر الله الذي لااله‌الا‌ هو الحي القيوم ذوالجلال و الاكرام من جميع ظلمي و جرمي و اسرافي علي نفسي و اتوب اليه).

بعد از آن 70 مرتبه بگويد:

(استغفر الله ربي و اتوب اليه).

پس از آن 300 مرتبه بگويد:

(العفو).

 

سپس براي چهل مؤمن دعا كند (به زبان غير عربي هم اشكال ندارد، مثلاً بگويد: خداوندا! فلاني را بيامرز).
از آن پس براي خود و پدر و مادر خود دعا كند و در خاتمه قنوت 7 مرتبه بگويد: (هذا مقامُ الغائذِ بكَ مِنَ النارِ).

3- بخوانيد بعد از هر دو ركعت از نماز شب و شَفْع و بعد از دعاهاى وَتر دعاهايى را كه شيخ و سيد نقل كرده‌اند سيزدهم بجا آورد سجده‌ها و دعاهايى را كه از رسول خدا (ص) روايت شده از جمله روايتى است كه شيخ از حماد بن عيسى از ابان بن تغلب روايت كرده كه گفت حضرت صادق (ع) فرمودند: شب نيمه شعبانى داخل شد و بود رسول خدا (ص) در آن شب نزد عايشه همين كه نصف شب شد برخاست رسول خدا (ص) از رختخواب خود براى عبادت پس چون بيدار شد عايشه يافت كه پيغمبر (ص) بيرون رفته از رختخواب او و داخل شد بر او آنچه كه فرو مى‌گيرد زنها را يعنى غيرت و گمان كرد كه آن حضرت رفته پيش بعض زنهاى خود پس برخاست و پيچيد بر خود شمله يعنى چادر خود را و قسم به خدا كه شمله او از ابريشم و كتان و پنبه نبود و لكن تار آن مو و پود آن از كركهاى شتر بود و جستجو مى‌كرد رسول خدا (ص) را در حجره‌هاى زنهاى ديگرش حجره به حجره پس در اين بين كه در جستجوى آن حضرت بود به ناگاه نظرش افتاد بر رسول خدا (ص) كه در سجده است مثل جامه‌اى كه چسبيده شده بر روى زمين پس نزديك آن حضرت شد شنيد كه مى‌گويد در سجده خود: (سَجَدَ لَكَ سَوَادِي وَ خَيَالِي وَ آمَنَ بِكَ فُؤَادِي هَذِهِ يَدَايَ وَ مَا جَنَيْتُهُ عَلَى نَفْسِي يَا عَظِيمُ [عَظِيما] تُرْجَى [يُرْجَى] لِكُلِّ عَظِيم اغْفِرْ لِيَ الْعَظِيمَ فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ إِلا الرَّبُّ الْعَظِيمُ).

پس بلند كرد سر خود را و دوباره برگشت به سجده و شنيد عايشه كه مي‌گويد:

(أَعُوذُ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَضَاءَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ انْكَشَفَتْ لَهُ الظُّلُمَاتُ وَ صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ الْأَوَّلِينَ وَ الآْخِرِينَ مِنْ فُجْأَةِ نَقِمَتِكَ وَ مِنْ تَحْوِيلِ عَافِيَتِكَ وَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي قَلْبا تَقِيّا نَقِيّا وَ مِنَ الشِّرْكِ بَرِيئا لا كَافِرا وَ لا شَقِيّا).

پس بر خاك نهاد دو طرف روى خود را و گفت: (عَفَّرْتُ وَجْهِي فِي التُّرَابِ وَ حُقَّ لِي أَنْ أَسْجُدَ لَكَ).

پس همينكه خواست رسول خدا (ص) برگردد شتافت عايشه به سوى رختخواب خود پس رسول خدا (ص) آمد به رختخواب او و شنيد كه نفس بلند مى‌زند فرمود چيست اين نفس بلند آيا ندانسته‌اى كه چه شبى است امشب اين شب نيمه شعبان است كه در آن قسمت مى‌شود روزيها و در آن نوشته مى‌شود اجلها و در آن نوشته مى‌شود روندگان به حج و بدرستى كه خداى تعالى مى‌آمرزد در اين شب از خلق خود بيشتر از عدد موهاى بزهاى قبيله كلب و مى‌فرستد خداى تعالى ملائكه خود را از جانب آسمان به سوى زمين در مكه.

 - تذكر (چهارم): حضرت موسى بن جعفر (ع) بعد از فراغ از نماز شب در حال سجده مي‌‏گفت:
(لَكَ الْمَحْمَدَةُ إِنْ أَطَعْتُكَ وَ لَكَ الْحُجَّةُ إِنْ عَصَيْتُكَ لا صُنْعَ لِى وَ لا لِغَيْرِى فِى إِحْسَانٍ إِلا بِكَ يَا كَائِنُ [كَائِنا] قَبْلَ كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَ يَا مُكَوِّنَ كُلِّ شَىْ‏ءٍ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَدِيلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ مِنْ شَرِّ الْمَرْجِعِ فِى الْقُبُورِ وَ مِنَ النَّدَامَةِ يَوْمَ الْآزِفَةِ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ عَيْشِى عِيشَةً نَقِيَّةً وَ مِيتَتِى مِيتَةً سَوِيَّةً وَ مُنْقَلَبِى مُنْقَلَبا كَرِيما غَيْرَ مُخْزٍ وَ لا فَاضِحٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَئِمَّةِ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ وَ أُولِى النِّعْمَةِ وَ مَعَادِنِ الْعِصْمَةِ وَ اعْصِمْنِى بِهِمْ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ لا تَأْخُذْنِى عَلَى غِرَّةٍ وَ لا عَلَى غَفْلَةٍ وَ لا تَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِى حَسْرَةً وَ ارْضَ عَنِّى فَإِنَّ مَغْفِرَتَكَ لِلظَّالِمِينَ وَ أَنَا مِنَ الظَّالِمِينَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى مَا لا يَضُرُّكَ وَ أَعْطِنِى مَا لا يَنْقُصُكَ فَإِنَّكَ الْوَسِيعُ رَحْمَتُهُ الْبَدِيعُ حِكْمَتُهُ وَ أَعْطِنِى السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ وَ الْأَمْنَ وَ الصِّحَّةَ وَ الْبُخُوعَ وَ الْقُنُوعَ وَ الشُّكْرَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ التَّقْوَى وَ الصَّبْرَ وَ الصِّدْقَ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ وَ الْيُسْرَ وَ الشُّكْرَ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ يَا رَبِّ أَهْلِى وَ وَلَدِى وَ إِخْوَانِى فِيكَ وَ مَنْ أَحْبَبْتُ وَ أَحَبَّنِى وَ وَلَدْتُ وَ وَلَدَنِى مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُؤْمِنِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ).

ابن اشيم گفته: اين دعا بعد از هشت ركعت نماز شب و پيش از نماز وَتر است آنگاه سه ركعت وتر را بجا مي‌‏آورى پس چون سلام دادى بگو در حالتى كه نشسته باشى: (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ وَ لا يَخَافُ آمِنُهُ رَبِّ إِنِ ارْتَكَبْتُ الْمَعَاصِىَ فَذَلِكَ ثِقَةٌ [ثِقَةً] مِنِّى بِكَرَمِكَ إِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِكَ وَ تَعْفُو عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ تَغْفِرُ الزَّلَلَ وَ إِنَّكَ [فَإِنَّكَ‏] مُجِيبٌ لِدَاعِيكَ وَ مِنْهُ قَرِيبٌ وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَيْكَ مِنَ الْخَطَايَا وَ رَاغِبٌ إِلَيْكَ فِى تَوْفِيرِ حَظِّى مِنَ الْعَطَايَا يَا خَالِقَ الْبَرَايَا يَا مُنْقِذِى مِنْ كُلِّ شَدِيدَةٍ [شِدَّةٍ] يَا مُجِيرِى مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ وَفِّرْ عَلَىَّ السُّرُورَ وَ اكْفِنِى شَرَّ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ [فَإِنَّكَ‏] فَأَنْتَ اللَّهُ عَلَى نَعْمَائِكَ وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ مَشْكُورٌ وَ لِكُلِّ خَيْرٍ مَذْخُورٌ ).

و بدانكه علما از براى هر شب اين ماه نماز مخصوصى ذكر فرموده‏اند مقام را گنجايش نقل آن نيست.

 

     

 

  دعاي وسعت رزق در نماز شب
دعايي از امام عليه السلام در سجده نماز شب سوّم از ابوبصير منقول است كه شكايت كردم بسوى حضرت صادق (ع) از حاجت خود و خواستم از آن حضرت كه مرا تعليم فرمايد دعائى بجهت رزق پس حضرت اين دعا را تعليم من فرمود كه از زمانى كه من خواندم آن را ديگر محتاج نشدم فرمود بگو در نماز شب در حال سجده:
(يا خَيْرَ مَدْعُوٍّ وَ يا خَيْرَ مَسْئُولٍ وَ يا)
اى بهترين خوانده شده و اى بهترين درخواست شده و اى

(اَوْسَعَ مَنْ اَعْطى وَ يا خَيْرَ مُرْتَجىً اُرْزُقْنى وَ اَوسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ وَ)
وسيعتر كسى كه عطا كند و اى بهترين مايه اميد روزيم ده و فراخ گردان بر من از روزيت و

(سَبِّبْ لى رِزْقاً مِنْ قِبَلِكَ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْئٍ قَديرٌ )
وسيله سازى كن روزيم را از جانب خود كه تو بر هر چيز توانايى

  دعاي ديگر:
اين دعا را در سجده آخر ركعت هشتم نافله شب در مصباح ذكر فرموده. دعاء از حضرت رسول اسلام (ص): روايت شده كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله اين دعا را براى طلب روزى تعليم فرمود:

(يا رازِقَ الْمُقِلّينَ وَ يا راحِمَ الْمَساكينَ وَ يا وَلِىَّ الْمُؤْمِنينَ وَ يا ذَا الْقُوَّةِ)
اى روزى ده نداران و اى مهرورز به مسكينان و اى سرپرست مؤمنان و اى صاحب نيروى

(الْمَتينَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَارْزُقْنى وَ عافِنى وَ اكْفِنى ما اَهَمَّنى)
محكم درود فرست بر محمّد و خاندانش و روزيم ده و عافيتم ده و كفايتم كن آنچه مهم است بر من
 

 دعاى حزين كه بعد از نماز شب خوانده مى‌شود:
دعاي شريف بعد از نماز شب خوانده مى شود و آن دعاء مطابق آنچه در مصباح متهجّد است اين است:
«اُناجيكَ يا مَوْجُوداً فى كُلِّ مَكانٍ لَعَلَّكَ تَسْمَعُ نِدائى فَقَدْ عَظُمَ جُرْمى».
(راز گويم با تو اى كه هستى در هرجا و مكان تا شايد فريادم را بشنوى چونكه جرم و گناهم بزرگ)

«وَ قَلَّ حَيآئى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَىَّ الاَْهْوالِ اَتَذَكَّرُ وَ اَيَّها اَنْسى وَ لَوْلَمْ يَكُنْ».
(و شرمم كم است مولايم اى مولايم كداميك از هراسهايم را يادآورى كنم و كداميك را فراموش كنم و اگر نباشد)

«اِلا الْمَوْتُ لَكَفى كَيْفَ وَ ما بَعْدَ الْمَوْتِ اَعْظَمُ وَ اَدْهى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ حَتّى».
(جز همان مرگ تنها مرا بس است چسان! با اينكه جهان پس از مرگ بزرگتر و سخت تر است مولاى من اى مولايم تا چه)

«مَتى وَ اِلى مَتى اَقُولُ لَكَ الْعُتْبى مَرَّةً بَعْدَ اُخْرى ثُمَّ لا تَجِدُ عِنْدى صِدْقاً وَ لا».
(وقت و تا كى بگويم كه (من گنهكارم و) تو حق باز خواستم دارى نه يك بار بلكه بارها ولى باز هم تو راستى و)

«وَفاءً فَياغَوْثاهُ ثُمَّ واغَوْثاهُ بِكَ يا اَللَّهُ مِنْ هَوىً قَدْ غَلَبَنى وَ مِنْ عَدُوٍّ قَدِ».
(وفا از من نبينى، پس اى فرياد و باز هم اى فرياد به درگاه تو خدايا از هواى نفسى كه بر من چيره گشته و از دشمنى كه)

«اسْتَكْلَبَ عَلَىَّ وَ مِنْ دُنْيا قَدْ تَزَيَّنَتْ لى وَ مِنْ نَفْسٍ اَمّارَةٍ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ».
(بر من حمله ور شده و از دنيايى كه خود را برايم آراسته و از نفس فرمانده به بدى جز آنكه پروردگارم رحم كند)

«رَبّى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اِنْ كُنْتَ رَحِمْتَ مِثْلى فَارْحَمْنى وَ اِنْ كُنْتَ قَبِلْتَ».
(مولاى من اى مولايم اگر به كسى چون من رحم كرده‌اى پس به من نيز رحم كن و اگر كسى را مانند من پذيرفته‌اى)

«مِثْلى فَاقْبَلْنى يا قابِلَ السَحَّرَةِ اقْبَلْنى يا مَنْ لَمْ اَزَلْ اَتَعَّرَفُ مِنْهُ الْحُسْنى يا».
(مرا هم بپذير اى پذيرنده ساحران (فرعون) مرا هم بپذير اى كه تا بوده از او نيكى ديده‌ام اى)

«مَنْ يُغَذّينى باِلنِّعَمِ صَباحاً وَ مَسآءً اِرْحَمْنى يَوْمَ اتيكَ فَرْدَا شاخِصا اِلَيْكَ».
(كه غذايم دادى به نعمتهاى خود در هر صبح و شام رحم كن به من روزى كه به نزدت آيم تنها در حالى كه بلند كرده‌ام)

«بَصَرى مُقَلِّداً عَمَلى قَدْ تَبَرَّءَ جَميعُ الْخَلْقِ مِنّى نَعَمْ وَ اَبى وَ اُمّى وَ مَنْ كانَ لَهُ».
(بدرگاهت ديده‌ام را و نامه عملم به گردنم افتاده و همه مردم از من بيزارى جويند حتى پدر و مادرم و حتى كسى كه رنج و)

«كَدّى وَ سَعْيى فَاِنْ لَمْ تَرْحَمْنى فَمَنْ يَرْحَمُنى وَ مَنْ يُونِسُ فِى الْقَبْرِ وَحْشَتى».
(تلاشم براى او بوده پس اگر تو نيز به من رحم نكنى پس چه كسى به من رحم كند و كيست كه مونس وحشت قبرم باشد)

«وَ مَنْ يُنْطِقُ لِسانى اِذا خَلَوْتُ بِعَمَلى وَ سآئَلْتَنى عَمّا اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى فَاِنْ».
و كيست كه زبانم را گويا كند آنگاه كه با عملم خلوت كنم و بپرسى از من آنچه تو بدان داناترى از خودم پس اگر)

«قُلْتُ نَعَمْ فَاَيْنَ الْمَهْرَبُ مِنْ عَدْلِكَ وَ اِنْ قُلْتُ لَمْ اَفْعَلْ قُلْتَ اَلَمْ اَكُنِ الشّاهِدَ».
(بگويم آرى كجا از عدل تو گريز گاهى است و اگر بگويم نكردم جواب دهى آيا من گواه تو نيستم)

«عَلَيْكَ فَعَفوَكَ عَفْوَكَ يا مَوْلاىَ قَبْلَ سَرابيلِ الْقَطِرانِ عَفْوَكَ عَفْوَكَ يا مَوْلاىَ»
(پس گذشتت را گذشتت را خواهانم اى مولايم پيش از پوشيدن پيراهن آتش زا گذشتت گذشتت را خواهم اى مولاى من)

«قَبْلَ جَهَنَّمَ وَالنّيرانِ عَفْوَكَ عَفْوَكَ يا مَوْلاىَ قَبْلَ اَنْ تُغَلَّ الاَْيْدى اِلَى الاَْعْناقِ».
(پيش از گرفتار شدن جهنم و آتش سوزان گذشتت گذشتت را خواهم اى مولاى من پيش از آنكه دستها به گردنها با زنجير بسته شود)

«يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَ خَيْرَ الْغافِرينَ».
(اى مهربانترين مهربانان و بهترين آمرزندگان).

 


نماز مسافـر

انسان بايد در سفر، نمازهاى چهار ركعتى را دو ركعت (يعنى شكسته) بجا آورد، به شرط آنكه مسافرتش ازهشت فرسخ كه حدود ٤٥ كيلومتر است كمتر نباشد.

چند مسئله:

١ ـ اگر مسافر از جائى كه نمازش تمام است ـ مثل وطن ـ حداقل چهار فرسخ مى‏رود و چهار فرسخ برمى‏گردد نمازش دراين سفرهم شكسته است.(١)
٢ ـ كسى كه به مسافرت مى‏رود زمانى بايد نمازش را شكسته بخواند كه حداقل به مقدارى دور شود كه ديوارهاى آنجا را نبيند و اذان آنجا را هم نشنود و چنـانچـه قبـل از آنكه به اين مقدار دور شود بخواهـد نمـاز بخوانـد بايـد تمـام بخوانـد.(٢)
٣ ـ اگر از محلى مسافرت مى‏كند كه خانه و ديوار ندارد، وقتى به جائى برسد كه‏اگرآن‏محل ديوار داشت، از آنجا ديده نمى‏شد، بايد نماز را شكسته بخواند(٣).(٤)
٤ ـ اگر به جائى مى‏رود كه دو راه دارد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، اگر از راهى كه هشت فرسخ است برود، بايد نماز را شكسته بخواند واگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود بايد نماز را چهار ركعتى بخواند.(٥)

١ ـ توضيح‏المسائل، م ١٢٧٢ و ١٢٧٣ .
٢ ـ توضيح‏المسائل، نماز مسافر، شرط هشتم.
٣ آية‏اللّه‏ خامنه‏اى: احوط رعايت هر دو علامت است، گرچه بعيد نيست اكتفا به نشنيدن صداى اذان. [يعنى اگر به مقدارى دور شود كه صداى اذان را نمى‏شنود ولى ديوارهاى آنجا را مى‏بيند، نماز شكسته است]. (اجوبة الاستفتائات، ج ١، ص ٢٠٣، س ٦٩٠)
٤ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣٢١ .
٥ ـ توضيح‏المسائل، م ١٢٧٩ .

در اين موارد در سفر نماز تمام است:

١ ـ قبل‏ازآنكه‏هشت‏فرسخ‏برود، ازوطن‏خودمى‏گذردويادر جائى ده روز مى‏ماند.
٢ ـ از اول قصد نداشته است به سفر هشت فرسخى برود و بدون قصد، اين مسافت را پيموده است، مثل كسى كه به دنبال گمشده‏اى مى‏گردد.
٣ ـ در بين راه از قصد سفر برگردد، يعنى قبل از رسيدن به چهار فرسخ از رفتن منصرف شود.
٤ ـ كسى كه شغل او مسافرت است،(٦) مثل راننده قطار و ماشينهاى برون شهرى، خلبان، ملوان (در سفرى كه شغل اوست).
٥ ـ كسى كه به سفرحرام‏مى‏رود،مانندسفرى‏كه موجب اذيّت پدر و مادر باشد.(٧)

در اين مكانها نماز تمام است:

١ ـ در وطن.
٢ ـ در جائى كه مى‏داند و يا بنا دارد ده روز بماند.
٣ ـ در جائى كه سى روز با ترديد مانده است، يعنى معلوم نبوده است كه مى‏ماند يا مى‏رود و تا سى روز به همين حالت مانده، و جائى هم نرفته است، در اين صورت بايد بعد از سى روز نماز را تمام بخواند.(٨)


وطن كجاست؟

١ ـ وطن، جائى است [شهر يا روستا] كه انسان براى اقامت وزندگى خود اختيار كرده است، خواه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براى زندگى اختيار كرده است(٩).(١٠)

٦- آية‏اللّه‏ خامنه‏اى: كسى كه شغل او در سفر مى‏باشد مانند كسى است كه شغل او مسافرت است (اجوبة الاستفتائات، ج ١، ص ١٨٥، س ٦٥١) كسى كه سفر مقدمه شغل او مى‏باشد، اگر حداقل در خلال هر ده روز يك سفر به محل كار براى كارش مى‏رود نمازش در سفر تمام و روزه صحيح است (ص ١٨٩، س ٦٥٢) سفر رفتن براى تحصيل سفر براى شغل نيست. (اجوبة الاستفتائات، ج ١، ص ١٩٦ ـ ص ٦٦٩)
٧ ـ توضيح‏المسائل، نماز مسافر.
٨ ـ توضيح‏المسائل، شرط چهارم و مسئله ١٣٢٨ ـ ١٣٣٥ ـ ١٣٥٣ .
٩- آية‏اللّه‏ خامنه‏اى: در احكام مسافر و در قصد توطن و قصد ده روز فرقى بين شهرهاى بزرگ و شهرهاى متعارف وجود ندارد. (اجوبة الاستفتائات، ج ١، ص ٢١٥، س ٧٢٣)
١٠ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣٢٩ .

٢ ـ تا انسان قصد ماندنِ هميشگى در غير وطن اصلى خودش را نداشته باشد، آنجا وطن او حساب نمى‏شود.(١١)
٣ ـ اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصلى او نيست مدتى بماند و بعد به جاى ديگرى برود، آنجا وطن او حساب نمى‏شود، مانند دانشجوئى كه مدتى براى تحصيل در شهرى مى‏ماند.(١٢)
٤ ـ اگر انسان بدون قصد ماندن هميشگى در جائى آن قدر بماند كه مردم او را اهل آنجا بدانند، آن جاحكم وطن او را دارد.(١٣)
٥ ـ اگر به جائى برود كه قبلاً وطن او بوده ولى هم اكنون از آنجا صرف نظر كرده است، نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.(١٤)
٦ ـ مسافرى كه به وطنش برمى‏گردد، وقتى ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان را بشنود بايد نماز را تمام بخواند.(١٥)

١١ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣٣١ .
١٢ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣٣٠ .
١٣ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣٣١ .
١٤ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣٣٤ .
١٥ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣١٩ .

قصد ده روز

١ ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا سخنان کوتاه فلسفی و ارزشمند"نیچه"امید عظیمی,

BY امید عظیمی_OMID AZIMI

مرلین منسون مردی که شما از او میترسید

البته پروفسور مرلین منسون

 

درست خواندید مرلین منسونی که عده ای اورا بیکار و بیعار یاد میکنند 4 مدرک دکترا دارد و پروفسور روانشناسی میباشد و در دانشگاه تمپل و  . . . مشغول تدریس است که با بادی گارد میارن و میبرنش.

 

منسون در زمینه نقاشی اکسپرسیونیسم و ترشولد با متد آب رنگی  بدون شک دست طراحی فوق العاده ای دارد و آثار فلسفی ترسیم میکند.

منسون نویسنده و شاعر و موزیک ساز –بازیگر- کارگردان و . . .موفقی در عرصه  سینما  میباشد

حتی عده ای اورا فیلسوف و نظریه پرداز میدانند

 

 مطالب فوق کاملا صحت دارند

اما دروغهایی که به دلایلی مانند کم اطلاعی و عدم شناخت و عدم آشنایی با برخی مباحث مانند نیهیلیسم و تضاد فرهنگی و نگرشی که کاملا طبیعی و شاید بجا باشند نشأت گرفته است.

نمونه ای از ابهامات مربوط به شخصیت منسون:

1_آیا منسون از خواهر خود صاحب فرزند میباشد؟

جواب:منسون اصلا خواهری ندارد

2_آیا منسون هم جنس باز است؟

جواب:منسون دو ازداواج و طلاق با جنس مخالفش داشته است

3_آیا منسون چشم گوسفند به جای چشم چپ اش به قصد پیوند زده است

جواب:اصلا مگر چنین چیزی ممکن است مگر چشم درخت و گل است که به این راحتی پیوند شود آنهم ماله گوسفند-چشم منسون لنز میباشد.

4_آیا منسون به پزشکی پیشنهاد داده در قبال مبلغ هنگفتی دمی برایش پیوند زند؟

جواب:به جواب 3 مراجعه نمایید !!!

 

 

5_آیا منسون شیطان پرست است؟

جواب:جواب دادن به این سوال بسیار مشکل است و از شخصی به شخص دیگر برداشتی متفاوت دارا میباشد برای جواب دادن به این مقوله باید ابتدا از فلسفه منسون آگاه بود نه تنها به انعکاس خبری آن پرداخت!

به گفته شخص منسون اصلا در هیچ یک از اشعارش در مورد نبود خدا واحد و ضد او سخنی نگفته است او در مورد اینکه گفته لعنت بر خدا توضیحی بر میان آورده و آن این است:

منسون:من به خدای ساختگی هر شخص لعنت میگویم-اکثر افراد برای خود خدایی ساخته اند و دست به هر کاری میزنند و در نظر خود احساس میکنند که رضایت خدا را جلب میکنند.

منسون:من هم به خدا اعتقا دارم اما به سبک خود.

(امید: جناب پرفسور اینکه خودش شد اعتقاد به خدایی دیگر؟؟!! بماند من که از نزدیک باهاتون همنشین نشدم تا در مورد عقاید شخصی شما مطلع باشم)

6_آیا منسون در جایی از اعتقاد به شیطان سخن گفته است؟

جواب:تا جایی که بنده اطلاع دارم خیر اما باید اضافه کنم سبک متال از آنجایی که با پاگانیسم درهم آمیخته از جملات نفرت و تاریکی و پوچی سرشاراست.

حال جای بحث دارد که کسی بیاید و بگوید کسی که فلان کارا کرده دلیل بر این است که خدا را قبول ندارد و چون این کار از خدا پرستی دور است پس حتما شخص شیطان پرست است  قبلا هم اشاراتی بر این داشتم که ضد خدایی با بی خدایی تفاوت دارد و کسی که بی خداست دلیل بر شیطان پرست بودنش  نیست.

این سخن و نظر من نیست  بلکه بخشی از فلسفه و علم میباشد.

و باید متذکر شوم که  این بحث پیچیده و تخصصی است و نیاز به مطالعه و اساتید دارد.

7_علت پاره کردن و آتش زدن انجیل در اجراهای منسون و توهین به مسیحیت چیست؟

جواب:ابتدا باید بگویم خود نمایی و جلب دوربین ها به خود کار هر هنرمند و خواننده ای میباشد حال به هر روشی! منسون با سبک متالی که اکثرا پیش میرود نیاز به چنین خیم شبازی هایی دارد که البته به اعتقادات شخصی وی بر میگردد و مسیحیت را نمیپذیرد و معتقد است بزرگان مسیحیت- اهل و درستکار نیستند بلکه سود جوء نیز میباشند و منسون با این کارش قصد مبارزه با آن عده را دارد.

لازم بذکر است بگویم چنین کارهایی در جامعه و فرهنگ آنها طبیعیست و شاید به آزادی نا متعارف آنجا بر میگردد پس جای بحثی ندارد.

8_آیا منسون نویسنده و نقاش است؟

جواب:بدون شک و از روی شواهد میتوان گفت کتاب  راهی دور و دراز از جهنم  نوشته منسون با فروش بالا در دهه خود و همچنین استقبال از نمایشگاه نقاشی و قیمت تابلوهای چند میلیون دلاری  وی نشانه موفقیت منسون در این زمینه میباشد.

9_آلبومهای انتشار شده از منسون در چه حال است؟

جواب:فروش بالا و استفاده کردن از دستگاههای فوق پیشرفته در این صنعت و مانور سبکی و استفاده از علم فلسفه و همکاری و حتی زیر دست کردن برخی موزیکسین های پایه یک  باعث موفقیت منسون در زمینه موسیقی میباشد.و باعث برنده شدن چندین جایزه در این رده میباشد اگر اشتباه نکنم جایزه خدایان طلایی را نیز نسیب خود کرده است.

گفته میشود  که از ده آلبوم اصلی آمریکا 6 آلبوم متعلق به منسون است و 4 آلبوم متعلق به سیلی از جمعیت خوانندگان ایالات متحده أمریکا میباشد.

10_علت چهره ی آشفته منسون؟

جواب:همانطور که قبلا عرض نمودم منسون از فلسفه خاصی طبعیت میکند و پروفسور است  و فیلسوف به شمار می آید و در این بین روانشناس نیز است_ به گفته خود  قیافه اش را طوری آرایش میکند که گویی گناهان درونش بر چهر اش تاثیر گذاشته و به گفته خودش من نمیخواهم با صورت برازنده سیرت زشت یک انسان گناه کار را پنهان کنم.(شاید نوعی پیام دارد)

11_آیا منسون در اجرا هایش پرچم آمریکا را به آتش کشیده است؟

جواب:بله منسون در برخی موارد مخالف سیاست آمریکاست و پرچم آمریکا را آتش زده و شعری به نام ما آمریکایی هستیم به نقد آمریکا پرداخته و به این دلیل شورش گر شناخته شده بود.

 

تعملی اندک بیشتر:

دوستان اینکه شخصی با هر نامی و هر چهره و هر روشی در مقابل ما ظاهر شود و خلاف عقاید انسانی و دینی سخن گویید زمانی میتواند بر ما تاثیر گذارد که اعتقاد و تفکر ما پایین باشد پس برای مقابله با آنان باید به سلاح اعتقاد و تفکر و علم مسلح شویم.

آینکه نویسنده ای برما تاثیر بد گذارد نشانه ضعف ما میباشد و ما باید خود را اصلاح نمیاییم –زمانی که چند آهنگ چند دقیقه ای بر ما تاثیر منفی میگذارد این ضعف در ما است نه در قدرت موسیقی آن شخص.

هر کسی هر چقدر هم بد باشد حتما محاسنی دارد که میتوان از آن بهره برد!

منسون هر چه هم باشد در خیلی زمینه ها مانند علمی تلاشگر است که به آن درجه علمی (پروفسوری) رسیده و هم خیلی از عده ای که در اطراف ما هستند و  ما استاد و دانا مینامیم عالم تر است.

کسانی که حتی نمیدانند مرلین منسون لقب برایان هاک وارنر است و حتی تلفظ صحیح اسم او را بلد نیستند و بجای مَنسون او را مِنسون خطاب میکنند  در مورد او و علم او که نیاز به تخصص و گذراندن چندین سال تحصیلات آکادمی میباشد اظهار نظر میکنند!

او بد است شما بدیهایش را دنبال نکنید در این دنیا بد مطلقی وجود ندارد  شما خوب باشید و خودتان را بالا کشید و به دیگران و جامعه مفید باشید.

نتیجه گیری:مشکل من مشکل شما که میشه مشکل ما به دست ما حل میشه-ما را چه به سوپر میلیونری مثل منسون تنها چیزی که میشه بهره برد قسمتهایی از علم اش میباشد.

بخش بزرگی از مشکل ما را مفت خورها و کثافتهای انسان نما که انسان را سرافکنده کرده اند و حتی تمدن حیوانی را مایه ننگند.کسانی که با خوردن حق دیگران آن را باطل کرده اند.

چنین کسانی را لعنت باد حال میخواهد به اسم مقدسیات سو استفاده کرده و یا شکل شیطان پیشه گرفته باشند.

تمامی این مطالب کاملا بی طرفانه و بر پایه شواهد میباشد و جنبه آشنایی دارند و هیچ گونه شعار اخلاقی و غیر اخلاقی را رد میکنند.

 

 

مَأرلین مَنسن غول ترسناک مهربان

PROfessor Marilyn Manson

مرلین منسون: همیشه شادی آنتور نیست که ما فکر میکنیم شادی من غمهایم را در درونخودش پنهان میکند .

 

به قول بعضی ها شیطان مدرن

و در آخر لبخندی نه چندان دل نشین و پر معنا

در کل این شخص زندگی پیچیده ای دارد و اگر قرار بر نوشتن آن باشد وبلاگ دیگری باید





تاريخ : برچسب:منسون,
BY امید عظیمی_OMID AZIMI

نماز آیات

نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد، و دستور آن این است که انسان بعد از نیت، تکبیر بگوید و یک حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک حمد و یک سوره بخواند، باز به رکوع رود تا پنج مرتبه، و بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و تشهد بخواند و سلام

دهد.

در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند قسمت دوم همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلا به قصد سوره "قل هو الله احد" بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید: "قل هو الله احد" دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: "الله الصمد" باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: "لم یلد و لم یولد" و برود به رکوع باز هم سر بردارد و بگوید: "و لم یکن له کفوا احد" و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و بعد از سجده دوم، تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.

اگر در یک رکعت از نماز آیات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند، مانعی ندارد.

چیزهایی که در نماز یومیه واجب و مستحب است، در نماز آیات هم واجب و مستحب می باشد، ولی در نماز آیات مستحب است به جای اذان و اقامه سه مرتبه به قصد امید ثواب بگویند: "الصلاة ".

مستحب است بعد از رکوع پنجم و دهم بگوید "سمع الله لمن حمده " و نیز پیش از رکوع و بعد از آن تکبیر بگوید، ولی بعد از رکوع پنجم و دهم، گفتن تکبیر مستحب نیست.

مستحب است پیش از رکوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند، و اگر فقط یک قنوت پیش از رکوع دهم بخواند، کافی است .

اگر در نماز آیات شک کند که چند رکعت خوانده و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است .

اگر شک کند که در رکوع آخر رکعت اول است یا در رکوع اول رکعت دوم، و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است. ولی اگر مثلا شک کند که چهار رکوع کرده یا پنج رکوع، چنانچه برای  رفتن به سجده خم نشده، باید رکوعی را که شک دارد بجا آورده یا نه، بجا آورد. و اگر برای رفتن به سجده خم شده، باید به شک خود اعتنا نکند.

هر یک از رکوع های نماز آیات رکن است که اگر عمدا یا اشتباها کم یا زیاد شود، نماز باطل است.


نماز میت

نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نماز گزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است : بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید :

"اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله"

و بعد از تکبیر دوم بگوی :

"اللهم صل علی محمد و آل محمد"

وبعد از تکبیر سوم بگوید :

"اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات"

و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید :

"اللهم اغفر لهذا المیت" و اگر زن است بگوید : "اللهم اغفر لهذه المیت"

و بعد تکبیر پنجم را بگوید

بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید :

"اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ارسله بالحق بشیرا و نذیرا بین یدی الساعة"

و بعد از تکبیر دوم بگوید :

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و بارک علی محمد و آل محمد و ارحم محمدا و آل محمدکافضل ما صلیت و بارکت و ترحمت علی  ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید و صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الشهداء و الصدیقین و جمیع عباد الله الصالحین"

و بعد از تکبیر سوم بگوید :

"اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات والمسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات تابع بیننا و بینهم بالخیرات انک مجیب الدعوات انک علی کل شی ء قدیر"

و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرداست بگوید :

"اللهم ان هذا عبدک و ابن عبدک و ابن امتک نزل بک و انت خیرمنزول به اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا اللهم ان کان محسنا فزد فی احسانه و ان کان مسیئا فتجاوز عنه و اغفر له اللهم اجعله عندک فی اعلی علیین و اخلف علی اهله فی الغابرین و ارحمه برحمتک یا ارحم الراحمین"

وبعد تکبیر پنجم را بگوید .

ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید :

"اللهم ان هذه امتک و ابنة عبدک و ابنة امتک نزلت بک و انت خیر منزول به اللهم انا لانعلم منها الا خیرا و انت اعلم بها منا اللهم ان کانت محسنة فزد فی احسانها و ان کانت مسیئة فتجاوز عنها و اغفر لها اللهم اجعلها عندک فی اعلی علیین و اخلف علی اهلها فی الغابرین و ارحمها برحمتک یا ارحم الراحمین"

باید تکبیرها و دعاها را طوری پشت سر هم بخواند که نماز از صورت خودخارج نشود . کسی که نماز میت را به جماعت می خواند ، باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخواند .


نماز ميت

مسأله615.  نماز ميت پنج تكبير دارد و اگر نمازگزار پنج تكبير به اين ترتيب بگويد كافي است: بعد از نيت و گفتن تكبير اول بگويد:

أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله

بعد از تكبير دوم بگويد:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد

و بعد از تكبير سوم بگويد:

اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ

و بعد از تكبير چهارم، اگر ميت مرد است بگويد:

اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذا الْمَيِّتِ

و اگر زن است بگويد:

اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَيِّتِ

و بعد تكبير پنجم را بگويد و بهتر است بعد از تكبير اول بگويد:

أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْيراً وَنَذِيراً بَيْنَ يَدَي السَّاعَةِ

و بعد از تكبير دوم بگويد:

اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبَارِكْ عَلي مُحَمَّد وَآلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد كَأفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ وَبَارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلي إبْرَاهِيمَ وآلِ إِبْرَاهِيم إنَّك حَمِيدٌ مَجِيدٌ وَصَلِّ عَلي جَمِيعِ الأَنْبِيَاءِ والْمُرْسليِنَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّيقِينَ وَجَمِيعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِين

و بعد از تكبير سوم بگويد:

اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمينَ وَالْمُسْلِماتِ الأَْحْيَاءِ مِنْهُمْ وَالأَْمْوَاتِ تَابِع بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ بِالْخَيْرَاتِ إِنَّكَ مُجِيبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّكَ عَلي كُلَّ شَيْء قَدِير

و بعد از تكبير چهارم اگر ميت مرد است، بگويد:

اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ وَابْنُ أمَتِكَ نَزَلَ بِكَ وأَنْتَ خَيْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَيْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ كَانَ مُحْسِناً فَزِدْ في إِحْسَانِه وَإنْ كَانَ مُسِيئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَاغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَكَ في أعْلي عِلِّيِّينَ وَاخْلُفْ عَلي أهْلِهِ في الغَابِرِينَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين

و بعد تكبير پنجم را بگويد. ولي اگر ميت زن است بعد از تكبير چهارم بگويد:

اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَه أمَتُكَ وَابْنَةُ عَبْدِكَ وَابْنتُ أمَتِكَ نَزَلَتْ بِكَ وأَنْتَ خَيْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهَا إلاَّ خَيْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا، اَللّهُمَّ إِنْ كَانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ في إِحْسَانِهَا وَإنْ كَانَت مُسِيئةً فَتَجَاوَزْ عَنْهَا وَاغْفِرْ لَهَا اَلّلهُمَّ اجْعَلْهَا عِنْدَكَ في أعْلي عِلِّيِّينَ وَاخْلُفْ عَلي أهْلِهَا في الغَابِرِينَ وَارْحَمْهَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين

مسأله616. بايد تكبيرها و دعاها را طوري پشت سر هم بخواند، كه نماز از صورت خود خارج نشود.

مسأله617. كسي كه نماز ميت را به جماعت ميخواند، بايد تكبيرها و دعاهاي آن را هم بخواند.

مستحبات نماز ميت

مسأله618. چند چيز در نماز ميت مستحب است:

اول ـ كسي كه نماز ميت ميخواند با وضو يا غسل يا تيمم باشد و احتياط مستحب آن است كه در صورتي تيمم كند كه وضو و غسل ممكن نباشد،يا بترسد كه اگر وضو بگيرد، يا غسل كند به نماز ميت نرسد.

دوم ـ اگر ميت مرد است، امام جماعت يا كسي كه فرادي بر او نماز ميخواند، مقابل وسط قامت او بايستد و اگر ميت زن است، مقابل سينهاش بايستد.

سوم ـ پا برهنه نماز بخواند.

چهارم ـ در هر تكبير دستها را بلند كند.

پنجم ـ فاصله او با ميت به قدري كم باشد، كه اگر باد لباسش را حركت دهد به جنازه برسد.

ششم ـ نماز ميت را به جماعت بخواند.

هفتم ـ امام جماعت تكبير و دعاها را بلند بخواند و كساني كه با او نماز ميخوانند آهسته بخوانند.

هشتم ـ در جماعت اگر چه مأموم يك نفر باشد، عقب امام بايستد.

نهم ـ نمازگزار به ميت و مؤمنين زياد دعا كند.

دهم ـ پيش از نماز سه مرتبه بگويد: «الصَّلاة».

يازدهم ـ نماز را در جايي بخوانند كه مردم براي نماز ميت بيشتر به آنجا ميروند.

دوازدهم ـ زن حايض اگر نماز ميت را به جماعت ميخواند، در صفي تنها بايستد.

مسأله619. خواندن نماز ميت در مساجد مكروه است ولي در مسجد الحرام مكروه نيست.





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

مشخصات دوازده امام
حال ببينيم دوازده امامي كه حضرت پيامبر اكرم (ص) در احاديث فرموده‌اند چه كساني هستند.
امام اول :
حضرت علي بن ابيطالب
كنيه : ابوالحسن و حسين، ابوتراب
لقب : اميرالمؤمنين، الوصي، مرتضي
پدر : ابوطالب بن عبدالمطلب بن هاشم
مادر : فاطمه بنت اسد بن هاشم
تولّد : او در سيزده رجب، ده سال قبل از بعثت (600 ميلادي) در داخل كعبه بدنيا آمد.
امامت : امامت او بعد از فوت پيامبر طبق دستور خداوند متعال كه پيامبر اعلام فرموده بودند (رجوع به حديث غدير خم) به سال 11 هجري (632 ميلادي) شروع شد.
شهادت : او بسال 40 هجري (661 ميلادي) روز 21 رمضان توسط يكي از خوارج بنام عبدالرحمن بن ملجم در كوفه حين نماز گذاردن به شهادت رسيد و در نجف (عراق) دفن گرديد. محل دفن حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) سالها نامعلوم بود تا حضرت امام صادق (ع) محل آن را مشخص نمود.
امام دوم :
حسن بن علي بن ابيطالب
كنيه : ابومحمد
لقب : سبط اكبر، مجتبي
پدر : علي بن ابيطالب
مادر : فاطمه الزهرا بنت (دختر) محمد بن عبدالله (پيامبر اسلام) (ص)
تولّد : او به سال 3 هجري (625 م) در 15 رمضان در مدينه بدنيا آمد.
شهادت : در سال 50 هـ (670 م) بدستور معاويه مسموم گرديد و در مدينه، قبرستان بقيع دفن شد.
امام سوم :
حسين بن علي بن ابيطالب
كنيه : ابو عبدالله
لقب : سبط اصغر، سيد الشهدا
پدر : علي بن ابيطالب
مادر : فاطمه الزهرا بنت محمد مصطفي (ص) (پيامبر اسلام)
تولّد : به سال 4 هجري (626 م) سوم شعبان در مدينه بدنيا آمد.
شهادت : او به سال 61 هـ (680 م) در كربلا در روز عاشورا (دهم محرم) بدستور يزيد و توسط لشكر وي به شهادت رسيد. و در كربلا دفن شد. علاوه بر او هفتاد و دو نفر همراه او نيز به شهادت رسيدند و خانواده وي و همراهانش به اسارت گرفته شد.
امام چهارم :
علي بن حسين
كنيه : ابوالحسن
لقب : زين العابدين، سجاد
پدر : حسين بن علي
تولّد : به سال 38 هـ (659 م) روز پنجم شعبان در مدينه
شهادت : در سال 94 هـ (712 م) يا 95 هـ (713 م) 20 محرم و به دستور هشام بن عبدالملك (از خلفاي بني اميه) به شهادت رسيد و در بقيع دفن شد.

 

 

 

امام پنجم :
محمد بن علي
كنبه : ابوجعفر
لقب : باقر
تولّد : به سال 57 هـ (677 م) روز اول رجب در مدينه
شهادت : در سال 114 (733 م) روز 7 ذيحجه در مدينه و بدستور ابراهيم به شهادت رسيد و در بقيع دفن شد.

امام ششم :
جعفر بن محمد
كنيه : ابوعبدالله
لقب : صادق
تولّد : به سال 83 هـ (702 م) روز 17 ربيع الاول در مدينه
شهادت : در سال 148 هـ (765 م) روز 25 شوال و بدستور منصور (از خلفاي بني عباس) به شهادت رسيد و در بقيع دفن گرديد.
امام هفتم
موسي بن جعفر
كنيه : ابوالحسن
لقب : كاظم
تولّد : به سال 129 هـ (746 م) روز هفتم صفر در مدينه
شهادت : در سال 183 هـ (799 م) و بدستور هارون الرشيد (از خلفاي بني عباس) در بغداد و در كاظمين در نزديكي بغداد دفن گرديد.
امام هشتم :
علي بن موسي
كنيه : ابوالحسن
لقب : رضا
تولّد : به سال 148 هـ (765 م) روز يازدهم ذيقعده در مدينه
شهادت : در سال 203 هـ (818 م) روز سي‌ام صفر در طوس و بدستور مروان و در همان مكان دفن گرديد.
امام نهم :
محمد بن علي
كنيه : ابوعبدالله
لقب : جواد، تقي
تولّد : به سال 195 هـ (811 م) در روز دهم رجب در مدينه
شهادت : در سال 220 هـ (835 م) در روز سي‌ام ذيقعده در بغداد و به دستور معتصم و در كاظمين دفن گرديد.
امام دهم :
علي بن محمد
كنيه : ابوالحسن
لقب : هادي، نقي
تولّد : به سال 212 هـ (827 م) در روز پنجم رجب در مدينه
شهادت : در سال 254 هـ (868 م) روز سوم رجب در سامرا (عراق) و بدستور متوكل و در همان مكان دفن گرديد.

 

 

 

 

امام يازدهم :
حسن بن علي
كنيه : ابو محمد
لقب : عسكري
تولّد : به سال 232 هـ (846 م) در روز هشتم ربيع الثاني در مدينه
شهادت : در سال 260 هـ (874 م) روز هشتم ربيع الاول در سامرا بدستور معتمد و در همان مكان دفن گرديد.
امام دوازدهم
محمد بن حسن (ع) (عجل الله تعالي في فرجه الشريف(
كنيه : ابوالقاسم
لقب : مهدي، حجة، قائم آل محمد، امام زمان، صاحب الزمان، صاحب‌الامر، منتظر، بقية الله
تولد : به سال 255 هـ (869 م) روز پانزدهم شعبان در سامرا متولد گرديد. ايشان زنده و در غيبت بسر مي‌برند. حضرت امام زمان مهدي (عج) در سال 260 هـ بعد از فوت پدر گرامي‌شان بعد از خواندن نماز ميت بر پدر خود بعلت خفقان موجود در آنزمان و اينكه خليفه عباسي دستور دستگيري و قتل حضرت را صادر كرده بود از نظرها غايب گرديد و ايشان تا سال 329 هـ (844 م) در غيبت صغري بسر مي‌برد يعني در اين مدت مردم توسط چهار نايب خاص ايشان با حضرت در تماس بودند بعد از آن غيبت كبري شروع شد كه تاكنون ادامه دارد و در اين مدت (غيبت كبري) هيچكس از محل ايشان خبر ندارد و هر كس قبل از نداي آسماني (به بخش علائم ظهور مراجعه نماييد) ادعاي مهدويت بكند (يعني ادعا كند كه مهدي است) يا ادعاي ارتباط با حضرت مهدي (ع) بكند دروغگو است و بايد تكذيبش كرد. حضرت امام مهدي (ع) بدستور خداوند متعال ظهور كرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد.
]
در بخش بعدي در اين باره به تفصيل خواهد آمد.[

خدايا به من معرفت خودت را بشناسان زيرا تو اگر معرفت خودت را نشناساني، نشناسم پيغمبرت را، خدايا به من پيامبرت را بشناسان زيرا اگر پيامبرت را بمن نشناساني، نشناسم حجت تو را، خدايا بمن حجت خودت را بشناسان زيرا اگر حجت خودت را بمن نشناساني، از دينم گمراه مي‌شوم. خدايا مرا نميران مانند مردن جاهليت و منحرف نكن قلب مرا پس از آنكه هدايت كردي، خدايا همچنانكه هدايت كردي مرا به ولايت كسانيكه واجب كردي اطاعتشان را از وليّ امرهايي كه پس از پيامبرت (ص) مي‌باشند. پس اطاعت امر كردم وليّ امرهايت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب و حسن و حسين و علي و محمد و جعفر و موسي و علي و محمد و علي و حسن و حجت قائم مهدي كه درودهايت بر همگي آنان”.
دعاي «در غيبت امام زمان (ع)» مفاتيح

 






تاريخ : برچسب:,
BY امید عظیمی_OMID AZIMI

معنای نماز به فارسی

نماز ، راز و نیاز با خداوند است. اگر از معنای نماز آگاهی نداشته باشیم ، نمی دانیم با معبود خود چه میگوئیم. خوب است هنگام خواندن نماز ، ضمن قرائت صحیح كلمات عربی نماز ، به معنی آن نیز توجه داشته باشیم تا از ادای این فریضه‏ی زیبا حظُ لازم را ببریم و خشنودی خداوند را باعث شویم.     

معنی نماز:

الله اكبر: خداوند بزرگترین و بلند مرتبه ترین است

ترجمه سوره حمد:

بسـم الله الرحمن الرحیم: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.


الحمد لله رب العالمین: ستایش مخصوص خداوندی است كه پروردگار جهانیان است.


الرحمن الرحیم: بخشنده و بخشایشگر است.
 

مالك یوم الدین : خداوندی كه صاحب روز جزا است.


ایاك نعبد و ایاك نستعین: (پروردگارا) تنها تو را می پرستیم وتنها از تو یاری می‏جوییم .

 
اهدنا الصراط المستقیم: ما را به راه راست هدایت فرما!

 

صراط الذین انعمت علیهم: راه كسانی كه آنان را مشمول نعمت خود ساختی.

 

غیرالمغضوب علیهم ولا الضالین: نه راه كسانی كه بر آنان غضب كردی و نه گمراهان!


 

ترجمه سوره اخلاص(توحبد):

بسم الله الرحمن الرحیم:به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.


قل هو الله احد: بگو اوست خدای یكتا.


الله الصمد: خدا بی نیاز است و همه به او نیازمند.

 
لم یلد ولم یولد : نه كسی فرزند اوست و نه او فرزند كسی است.
 

ولم یكن له كفواّ احد: و برای او هیچ گاه شبیه و مانندی نبوده است.

 

ترجمه ذكر ركوع:

سبحان ربی العظیم و بحمده: پاك و منزه است پروردگار بزرگ من و او را سپاس می گویم.


ترجمه ذكر سجود:

سبحان ربی الا علی و بحمده: پاك و منزه است خداوند بلند مقام من و او را سپاس می گویم.


ترجمه تشهد:

اشهدان لا اله الا الله وحده لاشریك له: گواهی می دهم هیچ كس شایسته پرستش جز خداوند نیست یگانه است و شریك ندارد.


و اشهدان محمدا عبده و رسوله: و گواهی می دهم محمد بنده و فرستاده اوست.


اللهم صل علی محمد وآل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد (ص) و اهل بیت او.

 

ترجمه سلام:

السلام علیك ایها النبی و رحمة الله و بركاتة: سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت خدا و بركات او بر تو باد.


السلام علینا و علی عبادالله الصالحین: سلام بر ما وبر تمام بندگان صالح خدا.

 
السلام علیكم و رحمة الله و بركاتة: سلام بر شما ای جمعیت نمازگزاران و رحمت و بركات او بر شما باد.

ترجمه تسبیحات:

سبحان الله و الحمد لله ولا اله الا الله و الله اكبر:

پاك و منزه است خداوند و حمد و ستایش مخصوص اوست و معبودی جز او نیست و خداوند بزرگتر از آن است كه به وصف آید.



ترجمه قتوت:

ربنا آتـنا فی الدنیا حسنه و فی الاخرة حسنة و قنا عذاب النار:

خداوندا در دنیا و در سرای دیگر به ما نیكی مرحمت فرما و ما را از عذاب دوزخ نگه دار!


برای عاقبت بخیری همه مسلمانان و آمرزش گناهان رفتگان خاك ، پس از ذكر صلوات ، فاتحه ای بخوانید.





BY امید عظیمی_OMID AZIMI
LAST POSTs
OMID ARCHIVE
OMID DAILY LINKs
www.TOJIH.Lxb.ir